در باره ي فرهاد
فرهاد مهراد خواننده و آهنگساز ايرانی که در ايران و در ميان هوادارانش با اسم کوچيکش يعنی فرهاد شهرت دارد پس از مدتی بيماری در سن 59 سالگی در پاريس درگذشت.
بيماری فرهاد نوع پيشرفته "هپاتيت سی" بود که به کبد او صدمه زده بود.
فرهاد از جمله معدود هنرمندان موسيقی پاپ ايران بود که پس از انقلاب اسلامی ايران، در سال 1357، کشور را ترک نکردند
فرهاد مدتی پيش در پاسخ به اصرار محمود تهرانی، از همکاران بخش فارسی بی بی سی، در باره زندگی و آثارش، گفت که همه چيز را در ترانه هايش گفته است.
دکتر زالی از پزشکان معالج فرهاد در تهران پيشتر به بی بی سی گفت که حتی با پيوند کبد شانس زنده ماندن او حداقل 70 درصد است.
ترانه وحدت ساخته اسفنديار منفردزاده با شعر سياوش کسرايی، از آثار اين خواننده ايرانی است که در اوايل انقلاب به اجرا در آمد.
در چند سال اخير نيز او در ايران چند برنامه هنری اجرا کرد و در آنها تعدادی از ترانه های گذشته اش را نيز به اجرا در آورد.
ترانه های فرهاد در دهه 50 شمسی با مضامين سياسی و اجتماعی در ميان جوانان کشور محبوبيت زيادی کسب کرد، از جمله ترانه های جمعه خونين، هفته خاکستری و کوچه ها (شبانه).
فرهاد که برخی منابع نام او را محمد صفار منتشری نوشته اند در سال 1321 در لنگرود به دنيا آمده بود.
او شيوه خاصی در خواندن بنا گذاشت که در سالهای دهه پنجاه نام او را بر سر زبانها انداخت.
معروف ترين ترانه او جمعه نام داشت که شعر آن را شهيار قنبری سروده بود و آهنگ آن کار اسفنديار منفرد زاده بود و اولين بار در فيلمی به نام خداحافظ رفيق خوانده شد. اين ترانه مدتها نزد جوانان آن دوره يک ترانه سياسی تلقی می شد و شيوه خواندن فرهاد هم به اين تصور دامن می زد:
توی قاب خيس اين پنجره ها عکسی از جمعه غمگين می بينم
چه سياهه به تنش رخت عزا تو چشاش ابرای سنگين می بينم
داره از ابر سياه خون می چکه جمعه ها خون جای بارون می چکه
نفسم در نمياد، جمعه ها سر نمياد کاش می بستم چشامو اين ازم برنمياد
داره از ابر سياه خون می چکه جمعه ها خون جای بارون می چکه
عمر جمعه به هزار سال می رسه جمعه ها غم ديگه بيداد می کنه
آدم از دست خودش خسته می شه با لبای بسته فرياد می کنه
داره از ابر سياه خون می چکه جمعه ها خون جای بارون می چکه
جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه خنجراز پشت می زنه اونکه همراه منه
داره از ابر سياه خون می چکه جمعه ها خون جای بارون میچکه