آزمودم عقل دور انديش را
بعد از اين ديوانه سازم خويش را
ديونگي عالمي داره ، عالمي که با حيلت نميشه وارد اون شد ! گفت :
حيلت رها کن عاشقا ديوانه شو ديوانه شو
حيلت شايد همين تدبيري باشه که وقته نوشتن به کار ميبري که : آهاي مواظب باش اون واژه که دمه دروازه لبه نپره وسط و بد بشه !
اما من گاهي دوست دارم اون چيزا که درسته بنويسم و طفل درون رو آزاد بزارم که بياد همه چيرو بهم بزنه و اصن خرابکاري کنه !
البته صادقانه بگم منهم هميشه اينکارو نمي کنم
گاهي
قابل توجه دوستي که پيام داده از آدمه دست به قلم قديمي توقع بيشتري ميره
لطفتان پاينده
من نه قديمي هستم
نه دست به قلم
نه آدم
من نه منم نه من منم !
اينجا هم دوست دارم فقط بنويسم
واسلام نامه تمام