...
به قلمم سوگند
به خون سياهي که از حلقمش مي چکد سوگند
به رحشه ي خوني که از زبانش مي تراود سوگند
به ضجه ي دردي که از سينه اش بر مي آيد سوگند
که توتم مقدسم را نمي فروشم !...
به دست زورش تسليم نمي کنم
به کيسه ي زرش نمي بخشم
به سر انگشت تزويرش نمي سپارم
دستم را قلم ميکنم و قلمم را از دست نمي گذارم .....
قلم زبان خداست
قلم امانت آدم است
.قلم وديعه ي عشق است
هر کسي را توتمي است
و قلم توتم من است
و قلم توتم ما ست .
< دکتر علي شريعتي >