اهـورا

 






30 January, 2003

فروغ فرخزاد
--------------
خيلی وقته ميخوام يه چيزائی در مورد فروغ و خيال من از اون بنويسم وقت نشد . به هر حال ...
اول که اونجاهائی که با شعرهاش زندگی کردم رو ازش ميگذرم. از< سپيده ی عشق > در نوجوانی تا هديه و < پری کوچک غمگين > که اولين باری که خوندمش يکماه تمام منگم کرد و هنوز هم به راحتی باهاش پرواز ميکنم.
يادمه اولين باری که ميخواستيم نقاشی ی چهرش رو کار کنيم برای کارت بعد از اخوان، سهراب، نيما و بامداد بود. رفتم ارشاد ، انگار سال ۷۱ يا ۷۲ بود خيلی گذشت ( بدون شرح ) تا تونستم مجوز اونرو بگيرم. يادمه بهزاد سهرابی ( بعدا ازش ميگم ) کلی کلنجار رفت تاتونست چهره ی فروغ رو کار کنه که موهاش رو با يه تور استتار کرد که هم اهل نظر خوششون بياد و هم اهل فن !
چند سال بعد که تغيير تحول انجام شد اين کار به همراه کلی ديگه از کارهای ما سالها ممنوع الچاپ شد.يه روزی يه آقائی تو ارشاد وقت گفت آخه اينک شد کار ؟ هی عکس اين زنيکه ی ..... رو کار ميکنی ؟ گفتم عزيز من به زندگی ی خصوصی ی آدمها کار ندارم برا من زندگی ی فرهنگی اونها مهمه همه ی ما تو زندگی خصوصيمون هزارتا کار ميکنيم که اگر منعکس بشه يا مثل فروغ جرات گفتنشو داشتيم معلم نبود چی سرمون می آمد. تازه مگه فلانی که شما قبولش داريد و کلی هم به به و چهچه ، مگه خوب اهل فلان نبود ؟
خلاصه از اين داستانها هر چی بخواهيد شنيديم و مثل آن حيوان زيبا سمانرا انداختيم زير و کارمانرا کرديم....

اما
من شخصا با اشعار فروغ فرخزاد خیلی وقتها واقعا پرواز میکنم به جای شما خالی ! من نمی دونم حتی الان بعد از گذشت ۳۵ سال کدوم زنی ( از اینهائی که گوش عالم رو کرده ادعای نشوان سالاری ! شون ) تونسته يه کار قابل قبول مثل .<تولدی ديگر> يا < خانه سياه است> خلق کنه‌؟
خيال ميکنم شعر معاصر بسيار به فروغ بدهکاره ، ببينيد بعد از فروغ چقدر شعر ما دريچه باران، رابطه پذير و آينه بين شد ! حتی خيلی از بزرگانی که الا برای خودشون دارن تبديل به اسطوره ميشن تاثيرهای عجيبی از زبان زيبای فروغ دارند. اينها چيزهائی هست که احتياجی به گفتن نداره...
اما من حرفهای ديگه ای دارم
من واقعا نمی خوام وارد حریم خصوصی آدمها بشم ولی این روزها بسکه همه از در و دیوار ، مجلات، کتابها و جوانها سعی دارن از فروغ یه سمبل به عنوان زن آزاده يا ضد مرد یا الگوی ترک خانواده بخاطر هنر ! بسازند حرصم در اومده . يعنی تعرف های بيموردی که اصل داستان فروغ فرخزاد بودن رو زير سئوال برده . يعنی انگار نه که فروغ هم به قول خودش آدمه ديگه و آدم هم تو زندگی يه جاهائی لغزش داره و يه جاهائی پرش
از پوران فرخزاد نقل ميکنم گفت : بعضی ها سعی دارند فروغ رو اونجوری که ميخواند يا اونجوری که دوست دارند يا يه جور ديگه نشون بدهند ( نقل به مضمون) اما برای من فروغ همون خواهر عزيزمه که گاهی ميخنديد و ميگفت خاک توسرت .....
منظور اينکه فروغ هم يه آدمی مثل همه ما ، تو زندگيش بالا داسته شعر داشته، پرواز داشته ، نقطه ی قدرتی که بیشتر بعد از رسیدن به ابراهیم گلستان داشته و در اوج مانداگاری که پس از مرگ داره
خوب یه جاهائی هم به قول اخوان ( هر آدمی در زندگی چميدنهائی داشته که زود گذره و البته فروغ هم چمیدانهائی داشت ) باز هم نقل به مضمون
اما من نمی فهمم اينکه علم کردند فروغ به خاطر شعر از خير شوهر و بچه اش گذشته - يعنی چی ؟ بچه بزرگترين شعر عالمه - اينهمه بزرگانی که با بودن خونه و زندگی شاعر باقی موندن چی ؟ اونهم همسری مثل پرويز شاپور غهل ذوق و کاريکلماتوريست ( بقول شاملو)
حتما که توی زندگيشون مثل خيلی ها ناسازگاريهائی بوده اما اينکه داره تبديل به يه داستان ميشه برای نسل جديد که بله فروغ از بچه و زندگيش گذشت بخاطر شعر !

از سپانلو يا آتشی خوندم که فروغ گرفتار يه موجی شد که ديگران ازش بهره بردند و بعد از جدائی هم اتفاق بزرگی تو شعرش نيفتاد ( نقل به مضمون) البته تا اينکه سر راه ابراهيم گلستان قرار گرفت و با ادبيات و هنر روز دنيا اشنا شد و با اون نبوغ عجيبی که داشت زبانی ساخت بی انتها تا اونجا که خودش گفت اگر دست خودم بود نوشته های قديمم رو ميسوزوندم يا چاپ نمی کردم.
نوشته هائی مثل
(گنه کردم گناهی پر ز لذت ... ) که البته آدم از گستاخی اون هم خوشش مياد و هم حرصش ميگيره !
گستاخی و جسارتی که با استاندارد ما شرقی ها جور در نمي آيد . اما مگه نه اينکه زبون ما سر شار از ايهام و استعاره و پرده های نازک زيبای وهمه؟
زبان فروغ بعدها از اين دختر بچه ۱۴ ساله نوشتن جهش بزرگی کرد و حتی هنوز هم خواننده با هر بار خوندن اون چيزهای تازه ای پيدا ميکنه که حاصل ذهن سيال ، حس زيبای زنانگی ، لطافت و جرات شاعره
ميخوام بگم سعی نکنيم اونقدر ايرادهای يکنفر رو توجيه کنيم که اونهمه خوبيهاش هم زير سئوال بره گو اينکه اين ايرادها تو فرهنگ همسايه نيکی باشه
و اگر هم ياد و ترانه و نشانه ای از کسی ميگيم برای زنده نگه داشتن اونه نه برای بت تراشيدن لطفا بنده را هم فحش نوازی نفرمائيدحرفهای منهم زياد جدی نگيريد نظر آدمی که صاحب نظر هم نيست .

 Majid | 2:41 PM 


Comments: Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter