|
08 February, 2003
از ماست که بر ماست !
----------------------------------
امروز چند مورد دستگيم شد !
اول اينکه من ، اهورا و تمام دوستانی که تو اين ۱۰ - ۱۲ سال ( يعنی به قول بعضی ها قاعده ی يک نسل سوم ) برای طرح، اجرا و انتشار کارتهای شعرا با تمام بدبختی ها و بگير ببند ها و ضرر و زيانها آنهم در آن دوران خفقان بی چراغی کار کرده ايم فقط دنبال شهرت از کنار نام اين شعرا بوده ايم ! و اين کار پليدمان خدارا شکر آنقدر جالب بوده که از طرف طرد کنندگان چنان مورد توجه قرار گرفته که هر چه ميگوئيم بابا سايت خود رو با اين کارهای کثيف و شهرت طلبانه !خراب نکنيد و کارتهای ما را از سايتتان خارج کنيد زير بار نمی روند و با چنگ و دندان بر استفاده ی غير مجاز از اين کارهای بد و پليد !!!! استفاده ميکنند
دوم اينکه اگر کسی عاشق مثلا سهراب سپهری هست بايد تما دارائی داشته و نداشته رو خرج چاپ کارتهای آنها کنه مثلا هر دوره چيزی حدود ۲۰ ميليون- و مجانی بده به آدمها!
سوم اينکه اگر داری برای يکنفر آنهم با عشق کار ميکنی ميتونی از هر جا هر چی خواستی برداری و اگر هم نمی دونی اين کارها از کی هست اشکال نداره تحقيق نکن اگر هم بعدا طرف پيداش شد و نامه ای داد جواب بدی و بدون هيچ عذری بی احترامی کنی و بگی قانون يعنی اينکه اگر دوست داری اسم تو رو تو سايتم بگذارم و بگم اين مطلب نه - اين نقاشی و اين اثر هنری رو از اين آقا برداشتم !
چهارم انکه از شعر شعرا هر جا که خواستيم برای تبرعه ی خودمان استفاده ( سوء استفاده ) کنيم و بجای پرداخت هزينه و کلی فکر و پول نقاشی و ارائه ی تصاوير خيال انگيز از مصور سازی اشعار بيايم و
هر کاری ديگران انجام دادند به نام عشق به سهراب و خدمت بدم دست خلق الله آنهم با نام سايت خودم گيرم آنقدر عاشق نام او باشم که نام خود را فراموش کنم و با نام سهراب ايميل بزنم ! اينجوری هم ژستش زيباست، هم وجدانم راحته برای استفاده از کار ديگران و هم جای پائی نمی گذارم تا نام ونشونم معلوم بشه و خودمو گرفتار شاکی های احتمالی بکنم !
به هر حال اين چيزها رو از نامه ی ساپورت سايت سهراب سپهری که هيچ نامی هم از خود به جا نگذاشته فهميدم آنهم در جواب اعتراض من به استفاده ی بدون اجازه از کارت پستالهای اهورا که ديروز در موردش نوشتم.
قصد داشتم نامه هامون رو اينجا بگذارم اما پشيمون شدم . زحمت کشيده و سايت جالبی راه انداخته. برادرانه ازش خواستم اين اشتباهات رو اصلاح کنه تا اين سايت زيبا اول کاری خراب نشه .چقدر متاثر شدم که بدون اجازه ی ما کارتهای ما رو اونجا زده و شدت تاثرم زمانی زياد شد که بدون هيچ عذری نامه ی مرا طلب کارانه پاسخ داده ! و با سوء استفاده از اين شعر سهراب که :
من نديدم بيدی ، سايه اش را بفرو شد به زمين
متذکر شده اند که ما نبايد کارت پستال از سهراب چاپ کنيم و بفروشيم- بايد مجانی بدهيم دست مردم !
با اين حساب احتمالا خود سهراب هم رفت زير سئوال چون سايه ی خود ( يعنی اشعارش ) را به ناشر محترم طهوری می فروخته
واين شعرنامه نگاری در جواب نصيحت اجرای قانون من به ايشان بوده که از سهراب برايش شاهد آوردم :
ياد من باشد کاری نکنم که به قانون زمين بر بخورد.
با تما م غيرت و حس ناسيوناليستی بايد عرض کنم به نظر شما ما واقعا جهان سومی نيستيم ؟ اصلا معنی حق که اينهمه ازش دم ميزنيم رو ميدونيم ؟شعر رو با شعار اشتباه نگرفتيم!؟مثل همه ی کارها ؟
خانه از پای بست ويران است ! از ماست که بر ماست ! هر کس هر چی سر ما ملت بياره حقمونه . تمام
يا حق
|
|
|
|