12 February, 2003
پس از نجوم
------------------------
فريفتت
تا به بهانه ی اسماعيل
مرا به مسلخش نشانی.
فرشته ز درگاه براند
تا پدر به هيئت انسان کشاند
و چهره ی آدم
آينه اش را به وسوسه افکند
مسلخ به عشق تو بندم.
فرزندان به مراتع بخشيدم
آبی بود
شب حرير به خواب ترمه دوزی
سپيده به پروار بستنمان شد.
گسترديم
که چخماق، کاغذ و موشک
در دکه هامان بهای لب نان شد.
يادش می کردم بيگاهان
فريفتت
اسماعيل به بهشت آورد
مرا به مسلخش برگزيد.
به اشتياق حيرت همجنس بشر
چشم به قربان شدنم
نوبت به انتظار
آواز فهم :
بع ، بع ، بععععععععع .... بع
۸۱/۱۱/۲۳
|
|