ناز نگاهت.
------------
گردوهاي عاشق را
به آسمان انديشه آويز.
ذکر جميل نامت را
قلم به بال شاپرک زنم.
خواب در مژه بشکن
به وقت نصف النهار خروس خوان،
ابرها آبستن عبورند
پنجره ي نگاه مغرور ،
و دستي شناور
به سايه روشن ماه خجالتي .
نگاه !
لذت بيداري سحرگاهان را
به نام تو مستم:
«... رَبنّا اِنّنا آمَّنا فاغفٍرلنا ... بالاُسحارْ.»