|
29 March, 2003
عشق روزهای ديوانه !
------------------------
ترانه های شرقی برايت سفارش دادم
به غزل ريز گردن آويز.
گلاب پاشان
همهمه فرشتگان ۱۴ ساله
به آواز تنهائيت سپردم.
اينک من
ضربان بال پروانه و...
کارگاه شعر شبانگاهی.
سربسته می نويسم:
يک نخ « وينيستون لايت » بس است؟
نبودنم
سر به کدام شيشه ميکوبی
لحظه های ديوانگی را !؟
****************************
حضرت عشق !
-----------------
پنهان نمی کنم
گلاويزی بعد از شامتان شايد
اينگونه شاه داماد را
به ندانم کاری آورد
تا دستمال حرير ماه بانو
به سرخی رژ لب آذين شود ،
به پايکوبی عمه و خاله
در پس پرده دران پنجره ی آبگير خورشيد !
از جاده های شمال
فرشتگان مژه برگردان
کاسه مسی قلب گير
عشق را خانه به خانه
قاشق زنان ،
و حضرتش به نيش خندی
در آسمان هفتم آب در هاونگ می کوبيد !
********************************
عيد ديدنی !
---------------
هوايتان را که ميکنم
چترها را می بندم
تا قاصدکهای وحشی
شستشو دهد دستهای نابکار شيطان را...
غمی نيست
پشت چشمی هم که می بينم
دلتپه آرام می خوابد.
نگاهم می کنيد !
****************************
شعرهای يواشکی !
----------------------
يال افشان پريهای هزار آوازم نيست
دلتپه ی تو دارم.
سفر به خير گفتمت به آنجا که خواستی
اما
کاش لحظه ای
مزه ی رزهای قرمز
به چگور نگاهم ،
ورقه های گلاسه ی ۱۳۵ گرمی و
« آخر شاهنامه » ی « اخوان »
دندان گير می شدی .
غم باغ و بهارم نيست
لذت پنهان کاری شعرها
حالم می آورد.
دلتپه ی تو دارم !
*****************************
پيک باد پا !
------------
پيکی پايبند کبوتر زدم :
اگر اينجاها آمدی
آبرنگ winsor داری ؟
نيمکت آفتاب نشين جزاير قناری،
سر و سينه ی گرانيتی
به ديد زدن پری دريائی
مالی نبود !
آسمان و ريسمان سر قباله تان
ماهی قرمز نيم بندی
به پس زمينه ی دل
طرح رقص آبی تنگ بلور زن.
۸۲/۱/۸
|
|
|
|