09 March, 2003
سکه طلاي تمام بهار آزادي !
---------------------------------
تاش هاي سفيد که آمدند
هاشورهاي کنته
حجم سياه فرار کرد.
خط ميان ابرو را
به باد سحر بستم
سلام امروز.
لکه هاي نارنجي را
به پس زمينه ي ابرها نشاندي
با نقطه
بقطه ها ي پياپي
اطراف تيره شد.
خورشيد سکه ي قرمز بر بام آرزو.
خورشيد خانم آهاي ....
سلام!
به شعاع دايره ات
چه آرزوهائي
به ضرب گردي «پي» بستم !
هه!... کوچک !
به پشت محيط شستم پنهان شو
تا کوه خشم
سکه طلا را
به صندوق خاطرات نيانداخته،
چه غروب زود هنگامي!
به پشت شستم پنهان شو ...
|
|