26 March, 2003
چوب حراج !
-------------
می بينی يکريز ريز پی در پی را !؟
به انعکاس غمناله ها نيست
به آشوب دل بيقرار رج می زند.
عاقبت بخير شدی !
ای وای ...
دل ابرهای من
که به ابرهای دلتان گره می خورد
چه بر قي ميبارد !
برای شما که می نو يسم
دکمه ها صدای بال ققنوس می دهد.
اگر به بارش نور دعوتتان نبودم
خوشه ی پروين
آويزش نمی کردم.
بی منظور نيستم
نامه ای برايش گذاشتم :
بالا بلند
ستاره ها ی دلتاب را
چوب حراج زدم
سنگينی مخارج دلتيرگيت
رونق کسب برد.
نبض پلکهايت
رقص گونه ات را ستاره چکان ،
مهرم گلو گيرت
خوشه ی پروين حلال
جانم آزاد !
۸۲/۱/۶
|
|