05 March, 2003
زن سعدي ( ۷ )
.....................
۱-پامچالهاي وحشي به سبد اندخت
کنار اشعار فروغ
طيعت بي جان آواز خواند.
۲- از جاده هاي شميران برگشتم
باران نمي باريد
بي در زدن نشست .
روزي نبود
روز دگر چو هر روز از نو !
۳- تقصير من نبود
همصحبت دو روزه ز مادر
۵۰ سال موسيقي ايراني
در حجم سوم cd آويخت.
کنگر نبود سبز
آکوردها کنار صدا محو ميشدند
لنگر به تيغ سانسور بريدم !
۴- يک دسته گل ز باغ وکيل آباد
سعدي
کنار حجم گلستان نهاده بود.
ترسا ميتينگ داشت
پيغام داد :
گبر !
زن را بزن به روز جهاني
جاي شما به جمعمان خالي !
۸۱/۱۲/۱۴
|
|