21 April, 2003
اسفل السافلين !
--------------------
آسمانها يت به ريسمان تطهير مبارک
که جا خوش کنان
طبقات ،سر قباله شان دادی.
در اسفل السافلينت - حتی ،
از سر تطهير نخواستمت
که فراسوی زهد و يقين جا خوش بندم.
کمان کش ناهيد مستم کرد - ور نه
آبشخورم بسان همپالکان قديمی
براه کماجدان و منقلی خوش بود.
نمی دانم
با کدام انديشه ی اهوارائيت ،
به سبزی چمن پيوند زده ای
اگر اينگونه مست
به ذکر جميل نامت غزل خوانم !؟
عشق بارانت که نشست
دستی ديدم
بر شده ،
که آسمان نويس قلم تراش اشعار شبانه
ريسه ی ستاره به نگاهت می بندند.
تا اطلاع ثانوی چنين است :
هفت آسمان آبی
برای آنها که دانی
يادت مرا زندگی جاودانه.
۸۲/۲/۱
|
|