24 April, 2003
عشاير خواب!
-----------------
پشت سرت اگر
پروانه های خسته ی نفس زن
پهلو به پهلويمان است.
چشم انتظاری آبی خواب نمی داند
کدام پنجره به قلب بيقرار باز کرده ام
به آفتاب تابان شعله های اين شمع
که نفس بند تکاپو
برقص پروانه بسته ام .
عشيره ی حوا !
پرسه به کدام آموختنت بود !؟
دفتر مشق بستمت
کلاس تعطيل شد،
آويز فر بند آبشار شبانه
به سينه ی صخره ی شاپرکهايم
برگردان چشمانت را
مشروح ساعت ۱۶
مهمان شد !
تمام.
۸۲/۲/۴
|
|