02 May, 2003
دوازده « هايکو »
-----------------------
۱-سنگی به دست باد
ماه خجالتی
چشمش شکست.
۲-بيد از کنار
چشم انتظار باد
سالم گذر شد.
۳-از آفتاب
راه تو جستم
درنگ کرد.
۴- باران به اختيار نمی باريد
گلپر به باد دادم
در چشم آسمان.
۵-صدای زنگ خدا دارد
پيپ پيپ
پنبه زن چهارشنبه ها.
۶-دل
آونگ شد به دار سياهی
چشم غزال مست.
۷- دستی به دکمه ها زده ام
ديگر خيال نيست
در صفحه ات صداقت من بين.
۸- بر تير برق تشنه ی ديدار
از پشت شيشه ها
آواز قار بال زنان بود.
۹- در حوض عکس تو ديدم،
سيبی به شاخه بود
بی تاب شد ، طرح بهم خورد.
۱۰- از بال آفتاب
تصوير انفجار تو خواندم
ذرات مست شد.
۱۱- ارديبهشت مست
طرح درخت می زد
سبزی هزار شد.
۱۲- در بارش سحر
سهم مرا کنار گذار
به واسطه شعر !
۸۲/۲/۱۲
|
|