|
03 August, 2003
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه ... !
----------------------------------------------
اکبر اکسير زکام ندارد - سيفون برسراشعارش ميکشد.
کارنامه دستمال توالت می شود چاپ می کند.
عبدالرضائی نيما را رها می کند - زير بار واژه ها ميزايد.
کارنامه ختنه سرون - قول جايزه ی ادبی می دهد.
پگاه احمدی با صدها تن کلمات قلمبه سلمبه - عبدالرضائی را نقد نوازی ميکند !
کارنامه ويراستار ندارد - پر از غلط املائی چاپ ميکند .
نويسنده ای نقد پگاه احمدی را تازيانه می زند.
کارنامه اسمش را بر می دارد چاپ ميکند.
پگاه احمدی گريه کنان جوابيه می دهد.
کارنامه دو ماه می کاردش بعد دو خط چاپ می کند آنهم در صفحه ی تر حيم !
پگاه احمدی عکس دلبری ۱۰۰ دی پی آی می دهد پندار .
پندار سوء استفاده ی ابزاری می کند گريه هايش را پابليش ميکند.
عميد صادقی نصب - دنبال کلاه مخملی و دسته زنجون می گردد سر از شعر در می آورد.
پندار از سيبيلش حساب می برد لمپن نگارهايش را آن لاين ميکند !
مريم هوله و هو منين از مثلث بافی خسته شده اند
توی کامنت صادقی نصب کوود هم ميزنند !
و من
از مزار شاملو که می آيم
با نيشخندی
بادبادکهايم را به آسمان حواله می دهم !
۸۲/۵/۱۲
|
|
|
|