12 January, 2004
روح القدوس
--------------
کارستون کرد م و
تمام
لام تا کامروا ئيها را هم
به کام کارون انداختم - حالا
جيب غزلخوانی
پاک تر از ريش شماست.
دستتون که درد
نکند بند آمده باشد ،ها ؟
نياز ی نيست
نازی هم بخدا ....
نفس نفس نمی زنم تا بيايی ،
دمت که گرم باشد
شايد ،
هزار سال بيشتر است که مُردم .
*****************************
بازار شعر !؟
-------------
بازار زار نمی گريم
از ناز نيست که اکنون
بازار ِ عشوه فروشان
باز است .
باز است باز اينکه نمی گريم
از راز ِ کيست !؟
بازار چشم در کف ِ ابرو نيست
از بر نمی نويسم :
آزار ِ شعر ِ کيست
آنکه نمی خواند
لبخند ماه چيست !؟
۸۲/۱۰/۲۲
|
|