اهـورا

 






04 May, 2004


روياي مولف موش مرده
در خواب شاعر مرده !؟
------------------



بالا بلند !
نگاه که مي اندازي
دلهره ي گنجشک
جيک
جيک
جيک
.....


با لا بلند !
قهر
که ميکني
تلخي ي نگاه
به دانه هاي قهوه ميخورانم.
فنجان لبهات
بالا ميکشم،
کولي ميشوي.


بالا بلند !
رها که ميکنم
ابرو مي اندازي
ابر ميشوم
چک
چک
ميچکم.


بالا بلند!
نگاه
که ميکنم
عکسها کنار ميروند
مي نشيني
کنار آن روزهام
دلم برايت
طوري ميشود
ابر ميريزد
قطره
قطره

مي آويزي
ميگردمت.


بالا بلند !
دلم براي تو
براي تو
براي تو
.......
....
.
نقطه



15/2/83




........................
پسوند :

از غم هجر نکن ناله و فرياد که دوش
زده ام فالي و فرياد رسي .............


..............................
پسوند اهورائي :

آينه در آينه شد ديدمش و ديد مرا

..............................
پسوند مهدي اخوان ثالثي :


که ميگويد بمان اينجا
که گوئي همچو آن پير به درد آلوده ي مهجور
«خدايا به کجاي اين شب تيره بياويزم
قباي ژنده ي خود را !؟»

..............................
پسوند کلمات و تر کيبهاي تازه :

بالا : گنبد کبود
بلند : لانگ ايضا دراز
نگاه : ضل شدن چشم به نقطه اي جهت ديدن البت در برخي موارد يافت شده است که آدمي ميتواند به نقطه اي بر و بر بنگرد اما ننگرد. يعني نگاهت با من و دل جاي ديگر بقول فروغ الفرغا : ميتوان چشم تو را دي پيله ي قهرش / تکمه ي بيرنگ کفش کهنه اي پنداشت .
ميکني : انجام ميدهي
دلهره : دلي که هره ميکند به معني دلشوره و اسهال و اينها هم آيد.
گنجشک : پرنده اي نازنين دوست داشتني که سر هر شاخه اي هم مي نشيند حر کاتش تند و انفجاري است در ممالک پست مدرن گل باقالي و زمستاني و بهاري آن يافت شود و راوي موش مرده گفته است نوع آواز خوان – نقاش – تنبور و تا ر و سه تار و سيصد تار و گيتار و اينجور چيزهاش هم يافت گردد – اما شما باور نکنيد.
جيک : بر وزن بيک آوازي از گنجشکک اشي مشي قبل از افتادن در حوض نقاشي روزهائيکه کلاس آواز ميرفت – کنسرت داشت و آقاي فلاني که استاد بلند بالائي است پاي نواختنش دست ميزد.
قهر : عشوه خرکي ناز آبدوغ خياري
تلخي : حسي که هنگام خواندن اين پسوند شما را فرا آيد
دانه : تر کيبي از پودر هاي پروتييني سويا و مواد افزودني مجاز که جهت دان مرغ و طيور و گنجشکک اشي مشي استفاده گردد.
قهوه : راستي حال مادر چطوره !؟
ميخورانم : استمرار من جهت حلقيدن
فنجان : کنار نعلبکي ظرف چاي و قهوه باشد و کنار فيل هم آوازي مسخره ي بيربطي براي مثالهاي آنچناني آدم بزرگها
لبهات : لبالب – جمع لب
بالا کشيدن : مال مردم خوري
کولي : کسي که دوره را ه مي افتد و جا و مکان مشخصي ندارد . نگاه کنيد به فرهنگ معين يا ستار و ابي – در موارد جمع کنار ( ه ) و ( الف ) و يا ( ي ) و ( الف ) و ( نون ) قبيله اي سر گردان که کاروان سالار و بزرگي کار بلد دارد و هنر مندانه زندگي را دوره ميزنند و البت بي جا و مکان خاصي ! لطفا اين بخش را به هيچ گروهي وصل نکنيد !
ايضا کولي شدن : غرشمال شدن
رها : ول
ابرو : هشتي ي بالا ي نگاه ايضا ابرو انداختن : پرت کردن ابرو راوي را
ابر : جائيکه آدمهاي فهميده روي آن راه ميروند
چک : بر وزن مٍک صداي ريزش مايعي بر سنگ صفت ايضا در بعضي جاها معني تکه کاغذي که بار پوليائي دارد و اين روزها محل به کسي هم نمي گذارد يعني از اساس بي محل است !
ميچگم : مثل آن مايع بر سنگ صفت ريزش ميکنم.- چک بي محل ميکشم.
عکس : فوتو
کنار رفتن : راه را باز کردن
نشستن : خم کردن زانوان به اشکال مختلفه از جمله نوعي مشهور به چهار زانو و کوبيدن ته مولف موش مرده بر زمين خاکي
آن روزها : جواني کجائي که يادت بخير
برايت : واست – فقط به خاطر تو
طوري : جوري – مدلي که نميتونم بگم !
قطره : نقطه هاي برجسته ي آب
مي آويزي : اويزون ميشوي – گير ميدهي
ميگردمت : ميگردم تو را – گشتن جيب – کيف و کلا تفتيش بدني
در مواردي نيز شاعر بجاي تفتيش دروني دور مولف ميگردد به چه منظوري نميدانم!؟
براي تو : مال تو
نقطه : اين ( . )



...........................................

پسوند شازده کوچولوئي :

خوبه آدم در لحظه ي مرگ هم ياد دوستش باشه – حتي اگه اون دوست يک روباه باشه !


-.................................

پسوند شيخ الرئيس سعدي شيرازي ئي :

زن نو کن اي دوست هر نو بهار
که تقويم پاري نيايد بکار !!!

..................................

پسوند بيربط :
مردي ينگه دنيائي پرت ترين دهات شيراز ميگذشت . جماعتي ديد لباس مندرس به بر کرده و يله بر چمنهاي خيس از باران و بوي پهن داده و جمله مخمور از نوشي که ميان کاسه اي تغار مانند ريخته بودند و سرها مانند اسبهاي وحشي درون آن تغار کرده و قورت قورت ميخورند و ميرقصيدند. مرد اين صحنه چو ديد به حال تهوع افتاد و هر چه جماعت اصرار کردند که لبي تر کن او بيشتر بالا مي آورد.... تا اينکه مرد ينگه دنيائي راهي انديشيدبراي فرار از اين جماعت بد نست و بد رفتار و پيمانه اي به اين ظرف انداخت و گفت در راه مينوشم.
الغرض مرد هراسان پاي از اين ديار بر گرفت و به افسانه ي شرابهاي شيراز آن پيمانه با خود به ناکجا آبادش برد و با خيال راحت به مشام چسباند و حال به حالي گشت. شب نشده مهماني با شکوهي داد و خوش تراش ترين گيلاسهاي جهان را فراآورد و به داخل هر کدام چند قطره انداخت و به مهمانان داد . ساعتي نگذشته بود که پشت ميزهاي آنچاني مهمانان آنچناني آنچنان بودند که آوازه ي نيم پيمانه دنيا بگرفت و آن مرد ينگه دنيائي که خوش تراش ترين گيلاسهاي جهان را از ويترينهاي خاک گرفته جمع کرده بود با اين چند قطره به شهرتي دست نيافتني رسيد و خود استاد مستانه اي شد ....

( عجب حکايت بي سر و تهي !)

چقدر گيلاسهاي خوش تراش و تهي و بيکار در ويترين بعضي ها خاک ميخورد ؟ يعضيها که غير از فرم ظاهر هيچ درون گيلاس نمي ريزند و هر چه از آن تهي بخوري مست نمي کني ؟
چه شرابهاي نابي که در تغار هاي ما حال بهم زن ميشوند ؟
علم بهتر است يا ثروت ؟
فرم را بچسبيم يا محتوي ؟
چي !؟
اي بابا !

يه چيز ديگه : چقدر حالتان از نوشته هاي اين تغار بهم ميخورد ؟ ظرف من چقدر به محتوايم ميخورد.
ميل داريد ميل بيندازيدم !؟

..............................

پسوند شا هکاري :
شاهکار بينش پژوه نواري جديد داده بنام ( اسکناس ) قبلا از خودش شنيده بودم کاري داره که گرفتار مميزي ارشاده اما ظاهرا سه سال اين گرفتن مجوز گير کرده . بار اول که آگهي اينکارو ديدم که خود شاهکار با پاپيون و سيگار برگ عکسش رو اندخته روي يک دلاري ! با اينکه موارد و حرفهاي عجيبي ازش ديده و شنيده بودم قبلتر ها – اما باز هم جا خوردم که اينهمه جسارت داره !
شاهکار بينش پژوه دکتراي جغرافي داره و سال 79 کتاب شعري هم به بازار داده که از چند جرقه که بگذريم مابقي همان رفع تشنگي شهرت بايد باشه خصوص که نيمي از اشعارش رو به بزرگاني مثل اخوان – فروغ – و شاملو و آيدا هديه داده و سعي کرده مانند اونها بنويسه – کپي کنه و تو جلد اونها بره. نواري هم روانه بازار کرده بود که به دل خود من ننشست و کپي دست چندم آهنگهاي لوس آنجلسي بود.
اما مسئله ي جالب تو ي اين اسکناس همون تب مطرح کردن با عکسهاي فتو ژنيک – و ادعاي عکس اسکناس و برگ برنده و اينها کنار همون داستان تو جلد آدمها رفتن و اينبار اداي سمعي ديگران را در آوردن است که انصافا در اينکار موفق بوده است. تو آهنگ خواننده شاهکار رسما اداي شماعي زاده – منصور- عصار – اصفهاني و خشايار اعتمادي را در مي آرد و نوعي همه را به سخره ميگيرد.
آدم از اين جسارت او جا ميخورد و کمي هم خوشش مي آيد. در واقع همينکه عين شو منهاي ينگه دنيائي عکست را روي اسکناي 1 $ آورده اي کار عجيبي است واي به حال مابقي قضايا.

اما مسئله بسيار مهم خروج اين نوار از چنگ مميزي ارشاد است که چه خوشمان بيايد و چه بدمان اين نوار در تارخ داخلي ايران بعنوان اولين نوار ( رپ ) ثبت گرديد. شاهکار که ترانه ساز قابلي شده است ( اکثر ترانه هاي عصار از جمله خيال نکن نباشي و عشق الهي ساخته ي اوست ) در اين نوار رندي عجيبي بخرج داده و توانسته از محيطهاي چند گانه اي که درش بوده يا ديد مانند کوچه پس کوچه هاي تهران تا جردن و چه و چه ببافد بر ريتم بخواند و اين اصل موزيک رپ که پر داختن به موضوعات روزمره و دم دستي آدمهاست و بيشتر مورد استفاده سياهان است را رعايت کند.
آنچه بيشتر مورد توجه است موزيک بسيار بسيار زيبا و حرفه اي اين کاست است که حتي اگر کپي هم در جاهائي باشد بسيار حرفه اي وصحيح اجرا شده – تلفيق موزيک رپ و کا نتري در اين نوار و سرعت و حرکت و فراز و.فرود ريتم چشمگير است.
خواننده و ترانه سرا که هر دو يکي هستند در اين نوار گاهي طنز روان را که در کارهاي رپ ديده ميشود تبديل به متلک و کنايه هاي نيش دار و البته شعار گونه ميکند که براي من مخاطب خسته از شعار هاي چنين و چنان چندان جذاب نيست خصوصا وقتيکه کارهاي رپ و طنز خواننده اي مانند سندي را شنيده ام و آنکارها را الگوئي مناسب ميدانم براي کار بينش پژوه...
در مجموع درست است که صداي خواننده همتراز با توانائي صداي خواننده هاي مطرح حال حاضر نيست اما اين تيزي و زرنگي و زمان سنجي او قابل تامل است و اينکار بعنوان کاري در سطح خود که موزيک رپ است و در کاربرد هاي حسي خود جالب است و اينطور که از خبر ها مي آيد فروش خوبي داشته و پيش بيني فروش بهتر از اينهم از ظواهر ميتوان کرد.

نکته ي آخر درست است که ابتداي نوار کنار عکسهاي آرتيستي شاهکار بينش پژوه شعري از احمد شاملو آمده است به اين معني که : درد من از جنس اينها که ميگويم نيست بلکه درد من خود اينانند که ميگويم.
اما خيال ميکنم خيلي جاها خوانند قصد گرو گيري احساس مخاطب جوان را داشته و خود را به او مي آويزد و البته که اين درد را هم مينالد و حتي شعر بامداد هم مرحمي نيست تا چشم از زخم مشترک او با آدمهاي آوازهاش بپوشانيم.


............................


تبصره ي يکبار براي هميشه : دوستان عزيز از اينکه وقت ويرايش اينهمه مطلب رو ندارم و گاهي اشتباه املائي مي بينيد عذر بدتر از گناه منرو قبول کنيد و گير هم ندين !باشد براي وقت بهتر و البته بيشتر
تمام.

 Majid | 3:04 PM 


Comments: Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter