اهـورا

 






12 July, 2004

حرفهائي به بهانه ي اهدا قلم هاي زرين دوساله و صحبتهاي لاريجاني و حداد عادل
...................................................


شايد اين بحث و گفتگوي هميشگي ، يا بهتر بگويم جدل آميزه با فحاشي كه به دليل پيدايش ذاتي و لزوم تغييرات بنيادي شعر امروز و جبر ساختار سازي تازه اي از تعاريف شعري مدرن از همان آغاز پيدايش شعر نو به دليل شكست قوانين و تكنيكهاي قدما و تنوع در نوع ديد نو گرا يان در پيدايش قانون و راه كارهاي تازه ي شعري ، مابين شاعران معاصر در گرفت و كم كم جاي خود را به سنتي ديگر ستيز شاعرانه داد و گاه ديده مي شود نا خود آگاه بعضي از شاعران امروز را به اين باور رسانده است كه براي اثبات خود بايد ديگران را نفي كنند و يا هر نقد و نظري پيرامون شعر خود كه خلاف نظر ايشان باشد را مترادف بالا بردن پرچم جنگ از سوي نقاد بدانند، باعث شده است كه با وجود اينكه شعر ريشه در اعماق تاريخ و فرهنگ مردم ايران دارد امروزه آنچنان كه بايد و شايد جايگاه واقعي خود را نداشته باشد و شعر و شاعر امروز درست مورد بررسي و قضاوت قرار نگيرد و از آنها در تريبونهاي غير خصوصي تجليل در خور و شايسته ي جايگاه شعر ايران بعمل نيايد.

شايد شكستن آن حصار چند هزار ساله ي شعر توسط " نيما يوشيج " كه شعر فارسي را از شعري منفعل ، درون گرا و درباري و نا آشنا با آدمهاي روزمره به ميان مردم آورد موجب شد در زمانهاي خاص ،گروهي از شاعران از آنها استفاده هاي امروزي تر مانند جهت گيري در باورهاي سياسي – كه البته سياست از هيچ چيز مردم ايران جدا نيست – انجام دهند پايه و اساس ، و دليل نا مهرباني و طرد هميشگي عده اي از شاعران از سوي گروه مخالف و گروه سوار بر قدرت شده است.

در جامعه اي مانند ايران كه ناگزير جامعه اي دولت سالار ، در تمام عرصه هاي مالي و اجرايي است از مسئولين و دست اندركاران حوزه ي فرهنگ توقع توجه بيشتر و بهتر به جامعه ي شاعران و خصوصا شعر پيشرو امروزي ميرود . عنايت و مهرباني ارباب فرهنگ خصوص بخش غير خصوصي آن بدور از جناح بازي و بحث ها ي عقيدتي و حتي محتوائي و بها دادن به روح شعر و انتخاب شعر و شاعران برتر بدور از مسايل حاشيه اي توقع خيلي زيادي نبايد باشد.

سئوال اينجاست كه جداي از بعضي حركتهاي نسبتا مفيد كه معمول از ناحيه ي علاقمندان و بخشهاي خصوصي براي معرفي شعر و شاعران امروز و احيانا انتخاب اشعار برتر صورت مي گيرد - كه خواهي نخواهي با توجه به محدوديت نيروها ي مادي و معنوي اگر دچار تك صدائي نشوند ، ديد گسترده اي بر جامعه ي شاعران امروز ندارند – چرا مسئولين امور فرهنگي كشور كه تريبون هاي رسمي و پشتوانه هاي فراوان مالي در اختيار دارند براي بررسي و تجليل و معرفي شعر – اين ميراث فرهنگي و ادبي كاردر خور و شايسته كه بدور از بازيهاي نمايشي باشد انجام نمي دهند
؟ بواقع طي اين سالها مسئولين فرهنگي براي شعر معاصر كه صداي اهالي امروز است چه كار فرا گير و ماندگاري كه بوي بازيهاي خطي و ربطي از آن به مشام نرسد انجام داده اند ؟ برنامه ريزان امور فرهنگي ، كتب درسي و آموزشي اين كشور براي شناساندن و بررسي شعر پيشرو امروز به جوانها در فضايي سالم و خارج از ريزشهاي گروهي و خطي چه كرده اند ؟

كدام جشنواره و همايش و جايزه اي از طرف آقايان راه اندازي شده كه در آن به صداي گسترده ي شعر حال حاضر ايران عنايتي خارج ازقالبهاي عقيدتي و تحميل سليقه انجام داده اند ؟ حركتهاي دولتي براي جامعه ي شعر ايران امروز را مقايسه مي كنم با جشنواره فيلم فجر كه با تمام حرف و حديثها و ما جراهاي حاشيه اي سالهاست از تمام فيلمها و كارگردانان و هنر مندان مختلف قبول آثار مي كند و با حضور مميزي ارشاد و رعايت حد و حدودقوانين موجود سر و شكل قابل قبولي دارد و چون از متخصصان بنام در داوري آثار هنرمندان استفاده مي شود ، هنر مندان به رساندن آثار خود به اين عرصه ي رقابت فرهنگي رقبت نشان مي دهند – از اعتراضات معدود مي گذرم – و اين جشنواره بعد از گذران مراحل اوليه و دوران آزمون و خطا امروزه اعتبار خوبي براي خود در ايران و ديگر كشورها كسب كرده است. جشنواره اي كه در عين حمايت دولت و حضور مقامات در افتتاحيه و اختتاميه داوراني حرفه اي و غير دولتي دارد و انتخاب هنرمندان و آثار هنري در هر بخشي ، مانند آن اوايل صرف داشتن محاسن و يا بازي فيلمهاي اسلامي و سياسي خاص نيست و اگر هم فيلمهائي در اين زمينه توليد ، نمايش و تقدير ميشوند در عوض بخشهاي ديگري هم براي آثار ديگر هنرمندان مد نظر است. سخنانم را ارجاع مي دهم به فيلمهاي مختلفي مانند نوبت عاشقي – شبها ي زاينده رود و يا حتي همين آخري مارمولك كه در جشنواره آمدند و حتي بعضا مقامي كسب كردند و بعد هم از سوي مميزي ها توقيف يا در گير سانسور شدند. منظور اصلي من انتخاب اثر هنري بر پايه ي ارزشهاي في نفسه ي هنري توسط خود هنر مندان صاحب نظر و به دور از بر خوردهاي سليقه اي و عقيدتي مرسوم است.

شايد بروز بعضي اتفاقات اينچنيني در عرصه هاي ادبي ايران روشنگر آن باشد كه ما هنوز به آن فرهنگ دمكراسي و آزادي تحت قانون – تغييرات و اصلاحات قانون را بگذاريد براي بعد اجراي همين قوانين موجود هم خودش هنر است – كه دركشورهاي پيشرفته اصل است نرسيده ايم. از يك سو هر از چند گاهي جو چنان سنگين ميشود كه حتي براي بروز عطسه اي ميان نوشته ي ادبي بايد هزار و يك مدل جواب به اين و آن بدهي و حريفان مصلحت انديش از بيم نام و ننگ عرصه واگذار مي كنند و غيب ميشوند تا زماني كه هنگام كار و نان به نرخ روز خوردن است باز آيند و از سوي ديگر بعضي از هنرمندان با ندانم كاري و عدم درك صحيح مرز انتقاد ، تاثير پذيري هنرمند از جريانات اجتماعي و سياسي – منظورم اتفاقات سياسي موجود كه بر اجتماع تزريق ميشود و هنرمند نيز نا خواسته در اين جريانات قرار مي گيرد است نه آن دست شعرهاي مريدي و چريكي ابزاري – و اعتراض به ناهنجارهاي اجتناب ناپذير موجود در هر اجتماعي را با فحاشي و فريادهاي كلاه مخمليهاي چهارسوق بند اشتباه مي گيرند و نتيجه ميشود آنكه يا اجازه نفس كشيدن نداري و يا از اشتياق به آنسوي بام پرت ميشويم و آثار و نوشته هامان حتي رفقاي همريش و سياق خود را نيز آزار مي دهد چه رسد به قيچي هاي مميزي ها ي محترم ...

حركتهاي فرهنگي خصوصي نيز كه اين روزها در قالب نشست ، جشنواره و مسابقه هاي ادبي باب شده انقدر قدرت و رمق لازم را ندارند كه به مركزي معتبر و يا زير مجموعه اي قابل قبول جميع اهل فن تبديل شوند و مركزيتي مثل جوايز ناشران فلان كشور اروپائي براي داستان و شعرتبديل شوند و به دلايل متعدد از جمله نبود كادر متخصص و صاحب نام و البته خوش نام ، محدود بودن دامنه ي فعاليت و نداشتن فضاي لازم براي حضور و بررسي سبكها و مكاتب مختلف ادبي ، كمبودهاي مالي – فضايي و هزار و يك مشكل ديگر اگر دچار دسيسه هاي پنهاني و باند بازي و يار كشي در مورد انتخاب خود نشوند – كه متاسفانه بعضا ميشوند – باز هم در گير محدوديتهاي بسيار فراتر از مالكان و امانتداران تريبونهاي عمومي هستند.


قدر مسلم اينكه دولت و مجريان شاخه هاي فرهنگي كه بودجه هاي ملي كه متعلق به تك تك مردم است را در اختيار دارند در مورد بر گزاري همايش و جشنواره هاي ادبي و خصوصا شعر محدود ، عقيدتي و سياسي عمل ميكنند و با هزار و يك دليل معمول غير قابل قبول اين كم كاري را دليل تراشي مي كنند. توسل به كلام هاي مقدس و استفاده ي ابزاري از آيات آسماني مانند :
" ن و القلم و مايسطرون * ما انت بنعمه ربك بمجنون .. "
براي تجليل از جريانات مذهبي و سياسي و طرد آنچه غير اين است به بهانه ي شكسته شدن حرمت قلم و نزول از جايگاه آسماني آن پاسخ مناسبي به جريانات ادبي موجود كه با تمام مشكلات ريز و درشت به فعاليت مي پردازند نيست.منظور واضح من طرد و خروج انديشه هاي اعتقادي از جريانات انتخابي ادبي نيست بلكه اشاره ام لزوم گسترش جايگاه ديد منتخب و قرار گرفتن هر گزينه اي سر جاي خود است كه غير از اين برخوردي خود محورانه و سليقه اي است. سوء استفاده از اعتقادات ريشه اي و باورهاي درون بتني مردم براي طرد انديشه و فكر ديگر كه ما آنرا خوش نداريم برخوردي قشري و سليقه اي بوجود مي آورد كه تنها گذران است و با اقبال عمومي روبرو نمي شود.

حركتهايي مانند همايش دوسالانه ي انتخاب قلم زرين كه اين روزها شاهديم با وجود نامهاي اينچنيني باز هم به مراسمي خطي و دست آخر مراسم موعضه ي آقايان تبديل شده است. از ميان حرفهاشان مي خواني " آقاي لاريجاني " تفكر اسلامي را مقوله اي ركني مي داند و چون آنچه به قلم مي آيد علم حصولي است نتيجه مي گيرد كه : علم حصولي از دماء شهدا بالاتر است . و " آقاي غلامعلي حداد عادل " مانند قدما قلم را في نفسه داراي يك شرافت ذاتي مي داند و بنابر اين براي قلم نوعي حرمت آسماني قايل است و نگران است كه : " پيدايش صنعت چاپ و حاكميت رايانه و شبكه هاي اينتر نتي و پديد آمدن انواع رسانه ها و مطبوعات گويي قداست قلم را مخدوش كرده است ... و در همه ي رسانه ها و مطبوعات حرمت قلم شكسته است ."
شايد اين بسيط و گستردگي مفهموم نون و القلم باشد كه آقايان آنرا بهانه اي براي راه انداختن موعضه هاي عمومي كرده اند و از تريبون هاي ادبي نيز نوعي بوي عزاداري به مشام حضار ميرسد و اينبار براي حتك حرمت قلم و شايد عواقب آن نيز تعطيلي صنعت چاپ – شبكه هاي رايانه اي و اينتر نتي و رسانه و مطبوعات باشد آنهم به جرم مخدوش كردن اذهان عمومي نه البته بلكه به جرم مخدوش كردن قداست قلم !
انگار كه اگر بخواهيم به قداست قلم پايبند باشم تنها بايد آثاري مذهبي و خطي و ربطي ارائه دهيم و لاغير و نه انگار كه خداوند درون هر انساني رسالتي پيامبر گونه براي رسيدن به درجه ي آگاهي و ذات خود كه همان عشق است در نظر گرفته است و عرفا گويند راههاي رسيدن به ذات عشق بيكران است. تاكيد مجدد مي كنم كه گله ام سوء استفاده از باورهاي نهادينه و ايدوئولوژي هاي مذهبي كه حافظه ي تاريخي اين مردم است بود و نه طرد آنها از عرصه ي ادب بلكه تاكيد بر نشستن هر باوري در مقام و جاي خود، دادن حق انتخاب به مخاطب واجازه حضور انديشه هاي ديگر در عرصه هاي فرهنگي تا جائيكه به ضد ادب تبديل نشود براي محو شدن جريانات زير زميني هنر بود.

تا زماني كه انديشه هاي اينگونه منتخب آثار و اهدا كننده ي جوايز است نبايد از اينگونه جلسات توقع بهتري داشت و نتيجه ميشود اينكه با وجودداشتن بسيار شاعران خوش فكر و زبر دست در همين امروز انتخاب و تجليل و تعريف آقايان از شاعر خوب شاعران مرده است كه بعضي هايشان البته شعر هاي خطي و مذهبي بيشتري دارند وبراي ايشان كم خطرند و موافق نظر حضرات ميگويد و يا مي گفته اند يا اصلا بي خطرند و زياد هم ديد هنرمندانه و اديبانه در انتخاب برگزيدگان مد نظر نيست.

اميدوارم اين آرزوي دير پا براي تمام هنر مندان و دوست داران ادبيات پارسي جامه ي عمل بپوشاند و اساتيد نيز با ديدي وسيع تر و روشن بينانه تر به كلامهاي آسماني مانند " ن والقلم " بنگرند و معناهاي اسلامي خود باور و شعار مدارانه را با راه اسلام كه همان راه سلامت نفس است در نياميزند. باور كنند دوران اساطير و ابر انسانها به پايان رسيده است و انسان امروز با تمام برخورداري از ابزار و تكنولوژي موجودي نسبي است كه از طريق كسب علم و آزمون و خطا مسير خود را پيدا مي كند و از موجود نسبي انتظار شق القمر نداشته باشند . اجازه دهند بدور از سختگيريهاي والدانه شاعر ، نويسند و هنرمند راه خود را بيابد و اگر ماندني است بماند و اگر نه زمان او را محو خواهد كرد.
اگر باور كنيم كه نفس هنر رسيدن به كمال و دوري از نقص است . خداوند راه رسيدن به مركز كمال را براي همه باز گذاشته و مسير رسيدن هر كسي از راه متفاوت با ديگري است و ارائه ي آثار ، نظرات و كارهاي ادبي نظير شعر همراهي با نفس هنر ، دوري از پليديها ي موجود و سلام بر تمام خوبيها و عشق است.

تمام.

 Majid | 4:40 PM 


Comments: Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter