84 تهران- 493 ن
.....................
نگاه نمي كني كه بال سنجاقك
نگاه نمي كني كه قاصدك
نگاه نمي كني كه الفباي عشق را
اگر كه بي هوا مي گويم
دست خودم نيست
دست پينه دوز هاي دوشنبه
براي بافتن اين خواب
در كار
و حواس تمام سيب ها پرت است
ماهي هاي مقوايي
باريك تر از آنند
كه به خاطرات دختر هاي دبيرستاني گير كنند
شعري شود
دست به دست
چرخ بزند آنسوي بام خاطرات ببارد
دست بگيرند
براي دلتنگي دم غروب بگويند
نقطه هاي لباس پينه دوز
الفاظ عشق تو است
و تو
نگاه نمي كني كه بال سنجاقك
نگاه نمي كني كه قاصدك
كه نقطه هاي پينه دوز
كه الفباي عشق ...
10/9/83
.........................
پسوند اهورايي:
سينه مالامال ِ درد است
اي دريغا،
مرهمي
دل ز تنهايي به تنگ آمد
خدايا:
همدمي