|
12 November, 2004
از مدعي العموم به مخاطب خاص
............................................
براي چهاردهمين ماه نيست .
براي تو هم نيست
از خدا هم كه تو بهتر مي داني
پنهان نكنم بهتر است
اگر كنار اين بعد از ظهرليمويي
به دنبال رد پاي تو
خواب شمس و قمر مي بينم
و نقطه هاي روي پلك را
شماره مي كنم
خطوط دوره مي شود
و براي تو مي نويسم:
يار ِ موافق !
پاييز از راه رسيد،
باران آمد
برگ آمد
تگرگ آمد
مرگ آمد
.
.
.
پس كي مي آيي!؟
83/8/22
..........................
پسوند اهورايي:
غير از اين نكته كه
حافظ
زتو نا خشنود است،
در سراپاي وجودت
هنري
نيست كه نيست!
..................................
پسوند كلمه و تركيب هاي تازه :
چهاردهمين ماه : ماه چهاردهم ايضن ماه چهاردهم ماهي كه پس از ماه سيزدهم مي آيد البت شيخ كاذب اردبيلي ايدون نگاشته : ماه شب چهارده و يا ماه يا مه دو هفته معني نيز دهاد
ماه: قمر، كره اي كه با گردش زمين مي گردد و مدام جلوي خود را به حضار زميني نشان مي دهد و نور از شمس مي گيرد
نيست : وجود ندارد – نابود
براي : واسه ي
تو: يو
خدا: خوانده خود آ
بهتر: يا به قول حضرات اديتور يا ويراستار و يا همان ملالغتي وطني( به تر ) به نوعي به گويند كه تر باشد البت بعضي گويند به تر از به خشك بدتر باشد بنابر اين بر اساس نوعي معدله چهل و چند مجهوله به اين نتيجه مي رسيد كه كل ماجرا منتفي است
مي داني: يعني خيلي اطلاعات داري – حاليته
پنهان: مخفي – قايم كردن چيزي
نكنم: متضاد كنم
اگر: ايف
كنار: بر وزن چنار و منار حاشيه اي از خيابان را گويند كه مسافرين با نوك انگشت نشانه مي روند و از آقاي راننده اجازه ي خروج مي طلبند البت ملا عمر شيرازي بهاالديني نكته ي به جايي در كتاب ساعت شرقي آورده و آن اينكه در اكثر موارد به ثبت رسيده مسافرين كنار را با پسوند همين قيد كرده اند
اين: اشاره به نزديك
بعد ازظهر: يعني از ظهر گذشته
ليمويي : به رنگ ليمو ايضا ليمو نوعي ميوه گرد، ترش و لب مك كه آن را روي سالاد و غذا مي ريزند به جهت مزه البت لازم به ذكر مكرر مي دانم كه شيخ اجل مواردي در دنياي مجازي به ثبت رسانيده كه اثبات مي كند اين نوع ميوه را اگر كسي به همراه داشته باشد به مقام هاي بالاي هنري و ادبي در ادبكده مجازي حقيقي و تخيلي خواهد رسيد و نام اشخاصي را آورده كه بدون اندكي زحمت، طبع و نشان هنري دست به قلم مي شوند و چيزهايي مي نويسند كه نه خود مي فهمند و نه مخاطب عام و خاص بيچاره و نام آن را شعر مي گذارند و البته شيخ ليست بلند بالايي از اين حضرات تهيه كرده كه من الان يادم نيست و فقط شعري كه شيخ گفته است را براي خوانندگان گرامي اين سطور بيان مي دارم و انشالله در مراحل بعدي ليست اين دوستان هنر مند كه به واسطه ي ليمو اديب، نويسنده و شاعر شده اند را خدمت دوستان و دشمنان اين بلاد خواهم رسانيد و آن بيت اين است كه :
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت/ به آن دو ليموي گردي كه داشت شاعر شد! ( راست و دروغش گردن شيخ )
به دنبال: در پي ِ
رد پا: جاي پا ايضن به كساني گفته مي شود كه بعضي ها بهشان پا مي دهند اما آن ها رد مي كنند
خواب: اسليپ
شمس و قمر : خورشيد ماه ( خيلي جدي )
مي بينم: نگاه مي كنم ، تماشا مي كنم
نقطه: از اينا ( . ) ايضا نقطه ها جمع اونا
روي: بالاي
پلك: كركره ي چشم
شماره مي كنم: مي شمارم
خطوط : جمع خط
دوره: تكرار چرخشي هر چيزي
براي تو: فور يو
مي نويسم: يه چيزايي رو كاغذ مي نويسم كه نه خودم مي فهمم و نه مخاطب محترم عام
يار: بر وزن مار و خار دوست صميمي را معني دهاد مولانا فرمود :
يار مرا غار مرا ...
موافق: هم راي و عقيده
پاييز: پادشاه فصل ها
از راه رسيد: يعني تشرف فرما شدند
باران: نوعي آب كه با ران به زمين مي ريزد
برگ: نوعي كباب كه از گوشت گوسفند و گوساله درست شود
تگرگ: آب منجمد
مرگ: تا اطلاع ثانوي لطفا جايي كه من هستم از زندگي صحبت كنيد و اسمي از اين چيز نياريد كه من خيلي بدم مياد حتي اگر خيابان كناري هزاران هزار آدم بي گناه بدبخت دارند گرفتار همين...چيز ميشن اما اسمشو جلو من نيارين پي ليز
پس: يعني بالاخره – خوب كه چي – آخرش چي
كي: چه وقت
مي آيي : قدم رنجه مي فرماييد
...................................
پسوند بي ربط:
سال و ماه و تولد و مرگ آدم ها بهانه هاي مختلف ما هستند براي تكرار شادي و غم ساختگي و اراجيف صد من يه غاز به درد نخور .....
باري – اين روزها تولد نيما است – نيماي نام آور – نيماي شعر فارسي- پدر شعر نو و هر چه تو مي گويي – اما روزهايي است مثل تمام روزهاي ديگر كه به آرامي و تندي تمام مي شود- حرف هاي زيادي است كه بعضي از آنها در حرف هايي به بهانه ي روز شعر و ادبيات نوشته ام-
خبر ديگر اين كه17 آبان روزنامه ي همشهري مقاله اي نوشته به نام تاملي بر جايگاه اشعار تبري نيما – از عادل جهان آراي كه البته باز هم بهانه اي بود تا همشهري چي ها سرقت ديگري از آثار نقاشي و توليدي ما ( اهورا ) انجام دهند كه اصلا نه حوصله اي است تا حرف ديگري بزنم و نه دل و دماغي كه از مقاله و قال و مقال آن و نه حتي حال لينكي
كاش به نيما بيش از اين مي پرداختند و كارهاي در حد و قواره ي او انجام مي شد – كاش نام نيما در روزشعر فارسي و يا در هر روزي كه حضرات صلاح بدانند ثبت مي شد و هزار كاش ديگر
تمام
|
|
|
|