اهـورا

 






28 December, 2004

Ctrl + Alt + Delete
.............…….........................


يادم آمد !
اين جا آينه هاي مقعر
آبستن بيداري چهارشنبه اند
و پسر بچه هاي عينكي
دست هاي راستشان
كبود كه مي شود
لبه ي چاقو را
گردن سيب ها مي اندازند
و من
تنها تر از آن روزهاتان
قطر موهايم را
به رخ ِ گردن مي كشم
قاب مي شود
عابران ِ هميشه مي بينند ،
و كسي چه مي داند
آنكه بيشتر از شب ها ي يلدا
طول روز را وجب مي كند
نقطه اي در همين آسمان
بهشتي دارد ،
و درانحناي آخرين نون
خواب هفت آسمان مي بيند !؟

83/10/7

...................................

پسوند اهورايي:

به جان دوست كه:
غم ،
پرده بر شما ندرد.
گر اعتماد
بر الطاف ِ كارساز كنيد.

.................................

پسوند بي ربط :

آورده اند شاعر ملايي نصرالدين نام ، شهره ي آفاق و ايام ، خوش حركات و خوش زبان و نيك قلم مردي كه چشم حاسدن از ديدنش به صداي گوش خراشي مي تركيد هر روز از منزل به كوه و كمر مي نشست و شب به شب بار پر از نا كجا به كجاي خر مي گذاشت و به شهر اندر مي رسيد.
همشهريان ملا كه تماما از فرط حسادت و تركيدگي چشم، نالان بودندي – دوره گرفته به نامه هاي فراوان به انجمن هاي ادبي و حتي سازمان ملل آن دوران روان ساختند كه : ايهاالناس ! چه نشستيد كه ملا كيسه هاي شعر با خود بر خرك بار زند و به حتم ، به كار قاچاق شعر و ورود الفاظ نا جور ، لفاظانه و نابسود گرفتار شده است. القصه ، راويان اخ بار چنين آورده اند كه اديب مامورين تجسس كه به واسطه ي الفت و خوش قلبي ملا خود را به او نزديك مي نمودند پس از گذشت ماه ها و روزها دست از پا دراز تر در كار ملا بماندند و البت ملا هم چنان بار مي زد و روز دست خالي از خانه به در مي شد و چشم ها يكي پس از يك مي تركيدند.
روزي رفيق نابابي نقشه اي بريخت و ملا را در گوشه اي به ديوار بچسبانيد ماتحتش به ديوار بكوفت و ايدون گفت : الا ملايا ! اين چه ماجرايي است كه باز به راه انداخته اي مر بيچارگان شهر قصه را !؟ تو با اين كيسه هاي خالي چه بار زني جز شعر ناباب و نقطه ( ... ) دار - آن نيز چه كار آيدت ؟ باز گو تا مانيز همان كنيم و چون تو مردي شويم آب از بر ِ شعر خور– تا چشم هايمان نتركد و كاسب شاعراني شويم كه ادعاهامان را بشايد اين كاسبي !
ملا كه بسيار ملا بود بخننديد و ايدون گفت : يا ايهالقافلون ( يعني اي قافلان بي كار و بار كه همسازيد و تنها طوفان است كه كودكان ناهمگون مي زايد و الخ ...) شما راست انديشيدن مر كار ملا را تا چونان نصرالدين به كار آييد مر بازار و كسب را – ( جماعت بي تاب به رشته كلام ملا تاب مي بستند از فرط كشدار بودن، چه حاضرين بسيار در باب اين نوشتار روي همان تاب كه باب اول آمد به خواب شده بودند )
القصه ملا پس از تا مل بسيار گفت : حضار محترم ! دوستان اديب ! آقايان و بانوان مربوطه ! مر اين پسوند بي ربط اهورايي بشارت باد شما را كه بنده ي شرمنده دست از شعر بشستمي و خدا را گواه آورده ام از حمل هر گونه شعر ناباب دست ببسته ام و تقاضا مي كنم مر دوستان مخلص را كه به جاي ور رفتن به زندگي بنده حواستان جمع چشم و چارتان شود تا مكرر نتركد كه حاسدان شهر قصه نمي دانند آنچه ملا به اين شهر مي آرد و روز و روزگاري از قِبَل ِ آن به هم زده نه شعر قاچاق ِ بار ِ خر است كه خود ِ خر است !
باور كنيد حضار محترم بنده تنها خر حمل مي كنم و اين گوني هاي شعر بهانه اي است كه حواس حاسدان را به سويشان پرتاب و رد پايي گم كنم و خر هايم را در اين شهر سر سبز- كه ورود هر گون خري حكم خشخاش كابل دارد و اهالي از نبود خر چه بي چارگي ها كه مي كشند و خود با صد آب و تاب جور خران مي برند ، به فروش رسانم !
ايضن آورده اند كه جماعت حاسد از فرط جويدن ناخن ها ، تمام انگشت هاشان كنده شد و از آن تاريخ تمام اهالي براي نشانه رفتن ملا به جاي نشانه ، اشاره و سبابه و ديگران تنها از انگشت شست ِ بر افراشته در خواست كمك مي نمودند كه اين عمل در آن روزگاران مفهوم موفقيت مي نمود و ملا ي خوش باور از اين عمل اهالي بسيار خوشحال و مسرور مي گشت – و القصه ، اين بو د قصه اي كه به سر نخواهد رسيد ....

 Majid | 8:35 PM 


Comments: Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter