|
09 January, 2005
آخرين كالا برگ 83
..........................
براي نان
آزادي
وبراي نگاه تو – حتي
پرنده گفت :
مشت مي كنم
كاغذ ها را مي فروشم.
نان كه نباشد،
از كيسه ي آزادي مي رود
تو را هم به آسمان هفتم مي سپارم...
براي نان
زنده گي
" زنده " ي بدون " گي"
و براي دانه هاي هوا – حتي
83/10/20
...................................
پسوند اهورائي :
چنين قفس،
نه سزاي چو من خوش الحانيست ...
.................................
پسوند بي ربط :
1- اصلا من از همين جايگاه مقدس ضمن اينكه مشت محكمي بر دهان آدمهايي كه در خيالاتم هستند مي زنند اعلام مي كنم تمام اين بي ناموسي ها از زماني شد كه اون آقاي مهاجر ... اومد .
والا !!! – با ور نمي كنيد ؟ آخر ما داشتيم مثل بچه ي آدم زندگي مي كرديم اومد و به قول اون هنر پيشه نانجيب در اون فيلم بي ناموسي ما رو ياد چيزهايي كه نداشتيم اندات بعد رفت تو اون مركز هي با تمدن گفت و گو كرد و عاقبت هم كه گرفتار تير غيب شد ، حوا آمد سيب را دو دستي تقديم آقا كرد و ايشان حتي پول سيب حوا رو هم نداد !
آخه اين ( به قول سلطان علي پروين ) رسم مشدي گيريه ؟ گيرم حوا رو عزرائيل تو دامن آدم انداخت پس آدميت آدم چي ميشه ! – بله ؟ بعله ! شايد براي همين عدم ِمشدي گيري ِ عناصر داستاني پيرامون ايشونه كه شخص بنده به ايشان ارات خاصي داشته و دارم و خود را ( چي بود !!؟) آهان ، خود را غلام حلقه به گوش اين حلقه آسماني مي دانم
بگذريم ...
عرض مي كردم اين بي ناموسي ها رو اين آقا راه انداخت وگرنه ما داشتيم مثل بچه ي آدم زندگي مي كرديم و ديگه هر ترك وعرب و غربي نمي آمد ما را بزند و اين داستانها را راه بيندازد !
يكي همين " اوركات " كه اون آقاي ترك راه انداخت براي تضعيف ما – آقا شما نمي دونيد اين فرار مغزها بي خود به وجودنمي ياد اون آمريكاي جهانخوار همونطوري كه جهان رو خورد شما ها رو هم از روي عكسهاتون مي خوره ، دنيا رو چي ديديد ؟ تكنولوژي اينهمه پيش رفت كرده كه مغز تمام كاربرها رو از پشت همين شيشه مي مكند و همين اعراب ملخ خور اين عكس هايي كه خانم ها در اين وبلاگ ها مي گذارند بر مي دارند و به هزار برابر به شيوخ اونور خليجي مي فروشند كه آنها آن را بچسبانند روي كله ي خانم ههاي اوكرايني و آذربايجاني بفروشند.
اصلا من از همين جايگاه مقدس دست تمام دست اندركاراني كه اين اوركات بي ناموس رو فيلتر كردند مي بوسم – آقا مگه فيلتر چيز بديه ؟ هان !؟ خودتان مي گيد فيلتر – يعني صافي – آقا تا اين فيلترا نباشه كه اين نا خالصي ها شناسايي نمي شه و بالاخره بايد اين مشكل فرار مغزها حل بشه ديگه !
اصلن من باز از همين جايگاه .. ( اي بابا ) اعلام مي كنم دولت با اينهمه پول و پله و كاري كه براي جوانها راه انداخته حقشه بياد جلو اين معركه كه كار ايادي اونطوريه بگيره ! شما كه نمي دونيد اونجاها چه خبره ما مي دونيم كه اينها چه بي ناموسي هايي مي كنند بابام جان از اين انگليس هاي بي ناموس هر چي بگيد بر مياد !
جوانها هم بهتره با اه جاي اين اوركت بازي برند همون لباس ملي رو ياد بگيرند كه مملكت دوره ي آباداني رو مي گذرونه به شكر خدا از در و ديوار كار و سرگرمي سازنده ي نشاط آور در اين كشورهست،اين بي ناموسي ها محلي از اعراب نداشته باشه – حالا شما بياديد بگوييد فلان آقا اوركات رو فيلتر كرده و نيشخند تحويل مردم مي ده !
خب بده ! – ما رو سننه !؟
من بار ديگر ضمن اينكه مشت محكمي بر دهان ايادي وابسته مي زنم پديده ي فرار مغز ها را محكوم كرده و از همين جايگاه مقدس ( بابا بي خيال ) اعلام مي كنم اون آقايوني كه نيش خند تحويل اين همه يوزر از خدا بي خبر مي دهند نوش جانشان و ناز انگشت بيلاخشان و من اعلام مي كنم كه خيلي بيشتر از ما خود آن اجنبي ها از اين كار آقايان خرسند شده اند به واسطه ي جلو گيري از فرار مغزها و نواميس ما كه جاي مغزها و نواميس آنها را گرفته بودند و تا جايي كه به گوش بنده رسانيده اند همين آقاي نرودا ( يا لوركا بود !؟ نيست اسماشون به هم شبيهه ! ) در مدح ِ نيش خند آقايان نوشته است :
هوا را از من بگير اگر مي خواهي
نان را از من بگير
اما خنده ات را نه !
باور نمي كنيد !؟ باور كنيد بابام جان از اين انگليس هاي بي ناموس هر چي بگي بر مياد.
2- ليبل فيلم فارسي رو به فيلم هاي آبكي و آبگوشتي دوره ي توليد فيلم هاي لنگ و پاچه و گوش كوب قارونيسم فردينيسم زده اند – اما خوب كه نگاه كني مي بيني اين آبگوشتيسم ، فردينيسم وطني چه جايگاه ويژهاي در اذهان عمومي ، خصوصي خصوصا قشر ادبي ، بي ادبي ، فرهيخته ، رجال و والا مقامان و بلاگرها و بلاگردها داره
اصلا به همين نوشته هاي آبكي دقت كنيد ببينيد رد پاي فيلم فارسي تا چه اندازه ديديه ميشه ! – تمام نوشته ها و بازي گري هاي سوپر استارهاي قلم به دست ، قلم تراش و خود تراش و حتي رجال درجه يك فرهنگي ، هنري ِ اين مملكت باستاني 6000 ساله پر از اين ماجراهاي قارونيسم آبكيه فقط هي ورژن هاي جديد اون ببازار مياد
عرض شود بنده مجددا از اين جايگاه مقدس ضمن اينكه هي مشت مي زنم ( و البته مسئوليت اين حملات تروريسي را مي پذيرم ) اعلام مي كنم دست حضرات اين كاره براي ما روشده است و براي خالي نبودن عريضه شخص بنده يكي از اين ديالوگ هاي اصيل آبكي را بدرقه ي راه دوستان و بازماندگان اين حوادث ، خصوصا رجال محترم دست اندر كار ، اتحاديه ي ناشران فلان فلان شده ، كانون نويسندگان بي خانه – انجمن شاعران پارسي گوي ِ بعد از اين – ناقدان ِ بي جربزه - مولفلان مرده وشاعران موش مرده و تمام بازماندگان آن مرحومان كرده و صبر عاجل و روح شاد از خداوند منان براي اين عزيزيان خواهانم انشالله ...
و اما شعرفيلم فارسي قارونيسم :
يارو خودش خوب مي دونه
كه ما اونو از رودخونه
درش آورديم
بيرون آورديم
كشونديمش توي خونه .....
در پايان بار ديگر به همايش ِ بستن ِ اوركات ها اشاره كرده و همايت همه جانبه ي خود ، خانواده و بچه محل هايم را از اين حركت ستودني اعلام كرده و ضمن توفيق روز افزون براي آقايان آروزمند روزي هستم كه وبلاگ ( اين بازمانده از آلات بي ناموسي ) نيز هر چه زودتر بسته شود و تذكر مي دهم خدايي ناكرده اجانب با خواندن اين خطوط خيال نكنند شخص بنده عصبانبتي دارم كه از اين بر چسب ها به كالا برگ ما نمي چسبد .
والسلام نامه تمام
|
|
|
|