اهـورا

 






07 March, 2005

رديف ميرزا نوروز خان اسفندي
آقاي نخست وزير
و رقص اعداد تقويم

........................


يك بشكه نفت
دو بشكه نفت
سيصد و سي و شش بشكه


خيال كن تمام وسوسه هاي دنيا
يا قاعده ي دوازده ماه سال شما
دلشوره هاي بعد از ظهر،
خيال كن بند انگشت دلنگراني
خواب غروب بهاري
يا بهتر بگويمت
نوك سوزن خيال پنجره اي چهار طاق
چهار طرف اتاق ها ي بي ديوار
لنگه در هاي شش طاق
دور تا دور پنج دري
حوض كاشي ...


يك بشكه نفت
دو بشكه نفت
سيصد وسي و شش بشكه


آقاي نخست وزير!
كنار درب بهارستان كه ايستاده بوديد
از تمام انگشت هاي ترك خورده عكس يادگاري گرفتيم
باور نمي كنيد !؟
همين سالها بود كه شما را ديده بودم
راستي ،
براي رضاي خدا نه
براي خيال خاطر اين جماعت بي چرا
تكليف را يكسره كنيد
- سلام آقا
- سلام !
ببينم شما مي دانيد نفت به زبان انگليسي چطور نوشته مي شود !؟


يك بشكه نفت
دو بشكه
سيصد و شصت و شش بشكه


امسال كه مي آيد سال كبيسه است
تمام مورخان عالم هم كه بنويسند
حتم دارم آقاي نگارنده
دست شما را هم در دست ياران موافق مي گذارد !
آنوقت،
خيال كن گنجشك هاي دنيا خواب تو را ديده اند
خيال كن خيابان هاي خاكي خانه ات
به چرخهاي دوج پليموت مدل 46 شما
گرد و خاك شود
خيال كن اصلن همين تاريخ بي پدر
مادر حقيقت را بسوزاند.
آقاي نخست وزير !
امسال سال كبيسه است
دستيار اول مي گفت سال خروس هم
خروس كه مي خواند شب به عطسه مي افتد
جير جيرك ها از دلشوره اسهال مي گيرند
قمري عاشق مي شود
قناري به اقمار مصنوعي كوچ مي كند
خانم ها دامن هايشان را بالا مي زنند
و من
بهتر از تمام شاعران دنيا
براي شما نامه ي كه مي روي به سويش حواله مي دهم
چشم حسودان كه مي تركد
اسفند ها مبارك باد مي زنند
و تمام همسايه هاي مجازي - عاقبت
حقيقت را مي فهمند
و به دنبال وجدان هايشان
نشاني بنگاه هاي دوست يابي را
به موتورهاي كاوش مي دهند.
اما،
اگر باران هاي موسمي تمام نشود
و آقايان بهتر از ماه شب چهاردهم
لبخند هاي نعلبند به رخ از ما بي كس تران نبندند !؟
آنوقت تمام نفت هاي عالم هم كه راه افتند
حتي،
حتي فتيله ي چراغ حمام گنجعلي خان راهم
فتليه را هم- حتي ....


يك بشكه نفت
دو بشكه
سيصدو شصت و پنج


دوماي روسيه حال عمو سام را مي گيرد
اصغر آقاي نفتي هم كه حالا سيزده سال بيشتر بايد باشد
دكان پيت و گاري را بوتيك بنتون كرده
به مناسبت بازگشايي فروردين
پارچه هاي افتتاح مجدد به در و ديوار مي كوبد.
لوله هاي گاز ورم كرده سر سياه زمستاني
آدم هاي چشم بلبلي وسط كله شان خالي شده
باروت هاي غروب سه شنبه بي خطر است
و دختر بچه هاي قاشق زن
شعر هاي حافظ شيراز را از ياد برده اند
منصور از دار گريخته
و ماهواره
كنسرت تازه اي برايش براه انداخته است
حناي متحدين از رنگ و بو افتاده
و بيابانهاي بوشهر
در انتظار نيرو گاه و بيگاه
به عطسه هاي چچني مي افتند.
تاريخ دست به خود فروشي زده
و تمام بچه هاي دبيرستاني
به انتهاي اسفند نرسيده
كتابهاي تاريخ را به سطل فراموشي انداخته اند
پيكان هاي شكسته جمع مي شوند
پيچ و خم ترن هاي برقي
بالا و پائين زمين را به هم ريخته
آسمان از ستاره خالي شده
منتقدان همه كاره
به بند قباي سنجاقك گير داده اند
و دختر خاله ي پسر عموي همسايه مان مي گفت
قرار است ماه اسفند
بيست و هشت روز بيشتر نباشد
شبنه ها براي فرهنگ
يكشنبه ها براي مصاحبه هاي آنچناني
و مابقي روزها
براي من كه از رو نمي روم !
باور كنيد آقاي نخست و زير
من با چشمهاي خودم تمام اين ها را ديده ام
با چشم هاي خواب آلود خودم
با خواب خودم
خواب صادق
خواب چهارشنبه ي چشم انتظار در راه را مي گويم
و بيدار كه شدم
تمام آدمها را شكل هم ديدم
روزمره
بي شكل
بي نمك
و ميان آنهمه چشم
به چشم شما كه رسيدم خنده ام گرفت
شاد بوديد
بينائي چشم هايتان كمتر از آن روزها شده بود
بيني تان شكل چماق هاي خاكستري بود
و وسط كله تان
كچل شده بود
و برق كله ي كچلتان
چشم مورخان فارسي زبان را
آزار مي داد
و من
شما را كه مي ديدم ياد عطسه
همين..ع ..ط سه
كه الان گلويم را گرفته
و خانم بزرگ مي گويد براي صبر است – مي آيم
صبر مي كنم
صبور مي شوم
صبر مي آيد و
باز:


يك بشكه نفت
دو بشكه
سيصد و سي و چهار بشكه – شايد



83/12/18


.................................

پسوند اهورائي:

خاك ره آن يار سفر كرده بياريد
تا چشم جهان بين
كنمش
جاي اقامت

...............................

پسوند بي ربط:


برداشت بيست و سيوم:
آقا براي شما كه كاري نداره
يه روز از سال برداريد


برداشت بيست و چهارم :
اولي: چطور ميشه از دنياي مجازي به دنياي حقيقي رسيد ؟
دويومي: همونطور كه از عشق مجازي به حقيقي


برداشت بيست و پنجم:
- ببخشيد شما چيكاره ايد ؟
- من پدر دنياي مجازي ام اما تو دنياي حقيقي ناتواني جنسي دارم

برداشت بيست و ششم:
آقا اصلن از كجا معلوم كه تو اين دنياي مجازي هر كي خودشه ؟
خود شما !؟
- بله قربون ؟
- شما خود اهورا هستيد يا مش حسن ؟
- من قربون اهورا نيستم وصله نچسبون من مش حسنم
نه ببخشيد من مش حسن نيستم– من گاوم
من گاو مش حسنم

برداشت بيست و هفتم :
مش حسن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
كجايي كه مي خوان گاوتو بكشن

برداشت بيست و هشتم:
آقا ببخشيد ما برا خوتون ميگيم
اگه فردا يكي اومد آتيشتون زد نگيد چرا ها

برداشت بيست و نهم:
اولي :چرا يك عده د ست از سر يك عده ديگه بر نمي دارند
دويومي : آخه سوژه به اين خوبي رو از دست بدن؟

برداشت سي يوم :
ملانصرالدين رفت تونس
يكي ديگه رفت نتونس

برداشت سي و يكم:
اولي : ببخشيد شما چيكاره ايد ؟
دومي : من شاعرم
اولي : بيخود كردي تا وقتي حافظ هست شاعر ديگه اي نياز نيست

برداشت سي و دويوم:
- ببخشيد ايني كه گفتي خونديم
- خوب كه چي ؟
- هيچي اما جسارتن اين كه شعر نبود
- آقا كي شنيد ما بگيم اين شعره ؟ هان !؟ تو شنيدي ؟ باز اين يارو داره آتيش راه مي ندازه همه شاهد باشين ...
- JL


برداشت سي و سيوم:
شيطنت از چشم سيات مي ريزه ...

برداشت سي و چهارم:
يكي گفت اين كارا كه مي كني اسمش چيه
اون يكي گفت تخليه روان
خونه تكوني ذهن از اراجيف

برداشت سي و چهارم:
بنده از همين جايگاه مقدس اعلام مي كنم هركي به بنده لينك بده دعاش مي كنم

برداشت سي و پنجم:
همينطوري سرتو ميندازي پائين ميري؟
- چيكار كنم ؟
يه چيزي بگو ...
- آخه اونقدر چيزاي خوب خوب مي نويسي كه زبونم بند اومده

برداشت سي و ششم:
ببخشيد اين بروكلي كه مي گن اين جاست ؟
- نه داداش بروكلي يه جور گياه سبزه ، اون بركليه ، همون دانشگاه كه شاملو توش از اون حرف ها به فردوسي گفت
- جون من !؟ من خيال كردم همونيه كه وج خورا مصرف مي كنند

برداشت سي و هفتم:
مي گن وقتي شاملو از اون حرف ها زد به فردوسي اخوان ثالث نوشت ( تو دنياي سخن 69 ) شاملو فقط مي خواهد با اين حرف ها خودش را مطرح كند – كجاي كاري بچه !!! – مطرح بودن به هر قيمتي – آخر يعني چه

برداشت سي و هشتم:
بازم مي گن وقتي اخوان ثالث از عصبانيت افتاد با اون رندي خاص خودش به حرف هاي شاملو در مورد شاهنامه اشاره كرد و بعد به كتاب آخر شاهنامه ي خودش و گفت:
به يكي گفتن اخوان ثالث كيه ؟ گفت اونكه آخر شاهنامه رو گفته
گفتند احمد شاملو كيه ؟ گفت اونكه اول و آخر و شاهنامه رو گفته !

برداشت سي و نهم:
- ببين اگه من هر روز ننويسم مي ميرم
- خوب بنويس
- آخه گرفتارم ، هزار تا مشكل دارم، حقوقم كمه، بچم اسهال داره و لاستيكي هم گرونه ....
- خوب سال يه بار بنويس اينقدر هم حرف بي ربط نزن

برداشت چهلم:شايد وقتي ديگر

 Majid | 4:25 PM 


Comments: Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter