|
03 March, 2005
ريش هاي OSHO و بزك كردن مترجمان ايراني ......................................
رفتار عادي آدمها به قطره هاي باران است. مرد خيالاتي حوالي ساعات بامداد به جستجوي تو شايد گرفتار دواير بي فرم مي شد و آسمان آسمان شش ضلعي كه اين همه برايش رجز خوانده بودي دقيقه اي نمانده بود كه از ريسمان بالا مي رفت صداي زنگ تبتي ها مي آمد و او با ريشهاي تا پر ناف عينك مخصوص دودي و صداي فرياد شركت كنندگان با آن كلاه بافتني يكرنگ دستها را به آسمان مي تكاند. نگاه مي كردم حوالي صبح بود انگار آمده بودي به ريشش مي خنديدي و مرا كه آن گوشه ايستاده بودم را به خواب هفت آسمان دعوت كردي جماعت فرياد مي كشيد دست هاي او در هوا مي چرخيدند و رفتار عادي آدم ها از قطره هاي باران مي ريخت حدود خورشيد بود درخت هاي " پاتو " نماز ظهر مي خواندند و آدمها، آدمهاي روزمره ي هميشگي زير همين درخت ها بود كه اول بار رقص سماء را تجربه كرده بودند عشق مي باريد زمين به سر انگشتان من مي چرخيد و چشم كه باز كردم ايستاده بودي نگاه انداختي شكفتم، براي دلتنگي اعداد تاريخ را ورق زدم. بار سفر كه مي بستم پير مرد را ديدم با همان ريش و شمايل كه بود كنار چرخهاي گاري به ناتواني دستهايش فحش مي پراند و آدمهاي روزمره تن هايشان را چوب حراج زدند مي كشيدند، و شادي از ميان انگشتانشان بال مي زد به نا كجا مي گريخت لب هايشان هفت كه مي شد ياد خريد نوروز مي افتادي و شهوت آدمهاي روزمره كه از صداقت تمام داستانهاي عالم صميمي تر است و باز آدمهاي عادي كه رفتارشان به قطره هاي باران است يك ريز پيوسته يك ري ز ....
83/12/13
...............................
پسوند اهورائي:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ره ِ افسانه زدند . ............................پسوند بي ربط:برداشت اول:آقا معلم اجازه ! ميشه ما تو وبلاگستان انگشتمون رو تو دماغمون فرو كنيم !؟برداشت دويوم:يكي به يكي گفت تو برا اين شهر مجازي چيكار كرديگفت: ديگي كه برا ما نمي جوشه بذار سر سگ توش بجوشهيا برو بالا تر بگذار اونقدر جوش بخوره تا بوي گندش بالا بزنه و همه بگند :واه واه چه بوي گند مطبوعي دارد مرده شو بردهبرداشت سيوم:دهنتون سرويس! ما ... انگشتمون جر خورد بسكه نوشتيم همينطور سر تو مثه اسب مي ندازي پائين ميري ؟ - بده در راه خدابرداشت چهارم:يكي به يكي گفت تو اشو رو مي شناسيگفت : آره هموني كه شعر مي گهگفت نه خره ! اون انتشارات .... كه شعر مي گهاوشو اونه كه براش دست مي زنندبرداشت پنجم :اولي به دويومي گفت : آقا امام حسين مي خورهگفت نه اما ظهر عاشورا پلو قيمه امام حسين خوردنيهحال كردي از اون شعرا هم بنويس بره رو آنتنبرداشت شيشم:به جون مادرتون من وكيل مدافع تمام شاعران جهانمباور نمي كنيد از اين آقا بپرسيدبرداشت هفتم:آقا ما اگه نخواهيم كسي نظر بده بايست كي رو ببنيم؟برداشت هشتم:گيرم پدر تو بود فاظلبرداشت نهم:يكي به يكي گفت شعر نوشتن بلدي :گفت آره اتل متل توتولهگفت ديگه چيكار بلدي ؟ گفت آب حوض مي كشيم تخم مرغ هم بلديم تو آشپزخونه درست كنيمگفت : قبولي برو جلوبرداشت دهم:كرمه لب ديوار ما بود زديم تو سرش افتاد خونه همسادهروزنومه نوشتن شده پروانه مكش مرگ ما!برداشت يازدهم:آقا اسم من زير دست و پا له شد- ميشه خواهش كنم ما رو ببريد بالا بعد هر چي مي خواهيد زيرش بنويسيد !برداشت دوازدهم:سه نفر داشتند تو ميدون شهياد اونوقتها مي شاش..دند پليس اومد : مرتيكه به نماد شاه مي شاشيد !؟فارسه گفت : آقا باور كن ما مي نوشتيم جاويد شاه دويومي كه نمي دنم كجايي بود گفت : آقا باور كن ما هم مي نوشتيم : شاها دوست داريمسيومي كه حتما به عقل ناقص شما هم رسيده كه ترك بود گفت :آقا جان ما سواد ندايم ، بگير دستت هر چي خودت دوست داري بنويسبرداشت سيزدهم:يكي گفت پس چرا اين وبلاگستان كاري نمي كنه !؟دويومي گفت : قيصر !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!كجايي كه داداشتو كشتنبرداشت چهارم:ملا نصرالدين از دست خوانندگان وبلاگش به اداره وبلاگ نويسان معاصر شكايت كرداز فردا همه خواننگان سر صف حاضر شدندملا گفت : به به چه ناخونهايي داريدبرداشت پونزدهم:آقا يكي جلو منو بگيرهبرداشت شونزدهم:اولي گفت اوشو همونه كه تو معبدش از اون كارا مي كنند؟دويومي گفت والا بابام دورغ چرا ؟ ما كه به چشم خودمان اونجا يه چيزاي ديگه ديديماما بهتره بري از كتاب سازاي زير گذر بپرسي بلكه اونهم شاعر باشهبرداشت هفدهم:يكي گفت اين يارو كتاب فروشه تو خيابون شريعتي خوله ؟اون يكي گفت نه بابا اون وكيل مدافعه همه شاعراي جهانه الاخصوص پابلو نروداگفت چرا نروداگفت واسه اينكه اسم زنش اليزا بودهبداشت هجدهم:آن نويسم كه خر كند خندهبرداشت نوزدهم:دوست عزيز ما دلمون از دست اين رفيق خونه اما حق نون و نمك دارهمي شه يه پسوند بي ربط به جاي من براش بنويسي؟ببخشيد انگار رو پيشوني بنده نوشته چيز...برداشت بيستم:بنده از همين جايگاه مقدس اعلام مي كنم تمام اميال شما ( يعني ميل ها - كي بود مي گفت فقط شاعران مي تونند كلمه تازه بسازند ) در ميل دان خوانده و به نصف آنها جواب داده خواهد شد - جون مادرتو ن ميل بديدبرداشت بيست يكم:باباهه به پسره گفت : بچه اينقدر قمار نكه ! اين بازي بيست و يك خيلي بده- بيست و يك آدم رو بدبخت مي كنه - بيست و يك آدم رو به خاك سياه مي نشونه - پسره گفت : نه بابا - اون بيست و دو هست كه آدم رو به خاك سياه مي شونه ! بيست يك خيلي خوبه بياري بختت برده !برداشت بيسيت و دويوم:انگشت يكي رو زدند زير يه نامه- نامه ازش به ديوان عدالت اداري شكايت كرد - صاحب انگشت نوشت تا اطلاع ثانوي از تمام كساني كه از دست بنده دلخورند حلاليت مي طلبم -شايد فردايي نباشد ! همه ي دوستان جميع جماعات ادبي و بي ادبي رو به خداي بزرگ مي سپارم - دوستتون دارم - عزت زياد
|
|
|
|