|
29 June, 2005
آمادگي كلمات براي ادامه ي راه صبر شاعر و ادامه ي روزهاي گرم سال هشتاد و چهار .................................
راحت ترين طريقه ي كشتن آن كه نان از آب و آب از آب تكاني اگر خورد فلسفه ي صداي بال سنجاقك باشد باج بگيرند از كلمات زير سر كاغذ بلند شود – بعد ياران موافق لب هاشان غنچه نگاهشان از درد شش ماه كمي بيشتر كودك روزهاي گرم ، جواب دهد كاري كه شاعر غير از آن راه ديگري ندارد سراز تن مداد هاي خواب آلود از نازكي تيغ رد كند – شايد در آسمان سياه تر است كه ستارگان چشمك هاي آنجوري به زمين پرتاب مي كنند چيزي مي لرزد شاعر مي گويد كه : دلي هم هست !؟ بعد كلمات را رديف مي كند – به خط مورچه هاي دانه كش را زير نقطه هاي شعر هاش له مي كند آب از آب نمي خورد بلكه هم بالاي بلند هيچ از ما بهتراني تكان كه خورد پرنده هاي ميليون رنگ زير تمام نقاط اين شعر پنهان شوند. دواير بگردند و باز شعر هاي سال هشتاد و چهار هجري شمسي از دهانم بپرد به اين روزهاي بهتر از ديروز غزل هاي عاشقانه عطسه كنند صبر بيايد روز نو شود روزي هم،
حرف هاي امروزي هم .
8/4/84
.....................................
پسوند اهورايي:
حافظ! صبور باش كه در راه عاشقي، آن كس كه جان نداد به جانان نمي رسد.
|
|
|
|