|
16 July, 2005
حرف هايي در مورد گروه هاي موجود در دنياي مجازي ............................................................................
هان اي شب ِ شوم ِ وحشت انگيز تا چند زني به جانم آتش؟ يا چشم مرا زجاي برَكن يا پرده ز روي ِ خود فرو َكش " نيما يوشيج "
تجربه ي اين سال هاي وبلاگ نويسي در اين دنياي مجازي اعتقادي براي طبقه بندي آدم هاي اين دنياي مجازي در من بوجود آورده است. بر اساس اين اعتقادات، دوستان مجازي را طبقه بندي كرده ام كه در زير، بدون مقدمه به معرفي و بر رسي اين گروه بندي مي پردازم.
1- گروه جريان ساز: گروهي كه حاضرند به هر قيمتي كه شده است جرياني به راه اندازند و خودشان را راس مخروط و دامنه اي اين جريان بنشاند و به عبارتي به هر قيمتي كه شده است مطرح باشند. تاكيد مي كنم مطرح بودنشان به هر قيمتي هدف اصلي است. فرقي ندارد كه اين جريان هايي كه راه مي اندازند به حق است يا نا حق، درست است يا نا درست و كلا زياد هم مهم نيست كه راه انداز ِاين جريانات شبه ژورناليستي در حوزه ي بحث و جنجالي كه وارد شده است آگاهي، شعور و سواد لازم را دارد يا خير و اين رفتارهاي اقتدارگرايانه- كه آينه اي تكامل يافته از رفتارهاي سنتي و قومي مردمي است كه هنوز به آن رشد فرهنگي و كمال مطلوب رفتار هاي اجتماعي نرسيده اند – موجب مي شودمخاطب خاص و تيز بين به هر حرف و حركت اين گروه جريان ساز بد بين شود. آدم هاي زير گروه جريان ساز، از بي سر و صدايي رنج مي برند. اگر روزي خبري نباشد دست به خبر سازي مي زنند و در كل تب مركزيت موجب مي شود آنها از هر رفتار و حركتي به نفع بلواي ساخته و پرداخته ي خود استفاده كنند. دوستان زير مجموع اين مخروط ِ جريان ساز تيز، زيركانه و حرفه اي حركت مي كنند طوري كه اگر مخاطب آن ها ساده بين باشد امكان رو شدن دست آنها امكان پذير نخواهد بود. آن ها مي توانند در تاريكي كش دار ِ شب ،به راحتي براي پشه هاي مزاحم تابستاني مطالبي سر هم كنند- جنجالي بيافرينند و وقت، انرژي و فكر ادم ها را منحرف كنند كه نه انگار شبي هم هست و سياهي دنيا را در بر گرفته است. اين حركات موجب مي شود كه افراد ساده بين و اعتماد كننده به صاحبان اين جريان چه اشك و ماتمي براي پشه هاي مزاحم راه اندازند طوري كه محيط به سمتي هدايت شود كه آدم هاي مجازي يادشان برود كه " شب ِ شوم وحشت انگيز " ي هم بر زندگي سايه انداخته است. متاسفانه افراد راس اين گروه ِ جريان ساز قدرت اين را دارند كه درست زماني كه انتظار مي رود در حمايت آزاد انديشي - حركتي سالم و فرهنگي و به دور از باند بازي هاي موجود زده شود و دقيقا همان هنگامي كه مخاطب آگاه منتظر است تا اين افراد ( كه اتفاقااكثرا حرفه اي هم هستند و دست به نوشتن خوبي هم دارند ) عكس العملي به جا از خود نشان دهند – خود را به راه ديگر بزنند و هم زمان، جريان بي ربطي به راه اندازند كه ذهن گروهي را در گير خود كنند. آن ها توان اين را دارند كه درست دم ِ بزنگاه ناراحت شوند، قهر كنند، كنار روند و هزار و يك دليل و عذر بدتر از گناه براي اين كار خود بياورند و در حالي كه مخاطب آگاه غصه مي خورد كه چرا بايد صاحب قلم هايي چنين تاثير گذار، برخوردي تا اين حد غير مسئولانه از خود نشان دهند، سرعت اين جريان را به سوي خود مخاطب حواله دهند. البته يادتان باشد كه اهالي راس ِ اين حركت هاي جريان ساز بسيار زيرك هستند و مي توانند طوري وانمود كنند كه حتي گروهاي خودي نيز در وصف عدم حضور به جاي اين دوستان مداحي كنند، شعر بنويسند و به سر و سينه بزنند. 2- گروه ِ در جريان: اين گروه را عده اي تشكيل مي دهند كه معمولا در انتظار موجي هستند تا سوار برآن شوند و به سواحل امن ِ هم رنگي با جماعت دست يابند. اين گروه، گاهي از روي خوش بيني صرف و گاهي از روي قوم وخويشي و رفاقت و يا حتي جلب توجه طرف مقابل( به خصوص اگر جنس مخالف هم باشد )- آبي به آسياب ِ راه اندازان جريان هاي مجازي مي ريزند كه حاصل آن تنها بهره وري افراد ي است كه نوك مخروط هر جرياني نشسته اند. افراد زير گروه در جريان، مادامي كه در راستاي جنجال هاي ساخته ي گروه اول ( كه خود را پدر خوانده ي ديگران مي دانند ) هستند از حمايت آنها برخوردار و در پشت دواير اين مخروط هاي جريان ساز جا خوش كرده اند اما واي به حال روزي كه كمي به اتفاقات موجود شك كنند و به عبارتي دست از حمايت چشم و گوش بسته بردارند... افراد اين گروه معمولا يا آدم هاي ساده اي هستند كه گرفتار ظاهر فريبان جريان ساز مي شوند يا از آن دسته از آدم هايي هستند كه از خواب حليم به ديگ پرتاب مي شوند. اين افراد ِ تاثير پذير با تمام وجود از جريان راه افتاده دفاع مي كنند و حتي گاه از آش نيز داغ تر مي شوند طوري كه مخاطب نمي تواند فرق بين اين آدم را با اعضاي گروه اول تشخيص دهد ، اما مخاطب ِ آگاه با كمي درنگ مي تواند بين افراد اين گروه با گروه اول فرقي قايل شود و اين قدرت تشخيص موجب برقراري ارتباطي منطقي با اعضاء گروه ِ در جريان مي شود و اين ارتباط ِ منطقي زمينه سازي خواهد شد جهت كنار كشيدن دوستان اين گروه ، از جنجال هاي مجازي موجود. 3- گروه ِ ساكن: افراد اين گروه را آدم هاي باري به هر جهت تشكيل مي دهند. آدم هايي كه نه قدرت اعتراض به جريان هاي ساخته شده ي مجازي را دارند و نه حوصله ي داد و قال هاي آدم هاي در جريان و به عبارتي اگر دنيا را آب ببرد اين آدم ها را خواب مي برد و به هيچ عنوان فرقي به حال آنها نمي كند اگر كنار گوششان سر كسي را ببرند گيرم آن سر بريده، دوست گرمابه و گلستان آنها باشد! به عبارتي ضريب عكس العمل و قدرت تشخيص اين دوستان هميشه روي عدد صفر مانده است كه اين ماندگاري و سكوت عينا آن چيزي است كه افراد جريان ساز مي خواهند. 4- گروه ِ پراكنده ي مستقل: شايد بتوان اسم اين گروه را گروه جريان شكن گذاشت. افراد اين گروه بسيار اندك و پراكنده اند و در حقيقت حكم صفحات يك دستي را دارند كه حركت مخروط ِ جريان ساز را از كار مي اندازند. اين گروه پراكنده سعي در برقراري ارتباطي سالم و منطقي با مخاطب و اعضاء تمام گروه هاي ديگر به دور از جنجال و يار كشي هاي متداول دارند و به دنبال برخوردي معتدل و به دور از كينه و همچنين يارگيري و رفيق بازي رايج دو گروه اول هستند و البته مي دانند كه براي اين استقلال راي بايد بهاي رفتار انفرادي خود كه همانا رويارويي با مخروطِ جريان ساز و زير مجموعه هاي آن است را بپردازند. اعضاء اين گروه كوچك تيز بينند، از اتفاقات درس مي گيرند، باج نمي دهند، اهل يار گيري و باند بازي نيستند حتي اگر در تمام گروه ها دوستاني داشته باشند، سعي در واقع بيني دارند، حرف حق مي زنند و جانب دارانه نمي تازند، از دوستان حمايت مي كنند اما جلوي پاي آنها حقيقت را سر نمي برند ، از قلم، موقعيت و توان فرهنگي خود سوء استفاده نمي كنند و آدم هاي متعهدي هستند كه در مقابل نا هنجاري آرام نمي نشينند. براي شناخت افراد اين گروه فقط يك كلاه منصف جهت قضاوت لازم است. شايد حرف آدم هاي اين گروه كوچك براي مخاطب تلخ باشد اما اگر مخاطب بدون حاشيه باشد و واقع بينانه برخورد كند بعد از زماني به سلامت رفتار افراد اين جريان اعتماد پيدا مي كند. به نظر مي رسد افراد اين گروه آخر مي توانند با كمي صبر و تحمل نا ملايمات و كنار نكشيدن هاي نمادين و مرسوم، تاثير به جايي بر محيط مجازي بر جاي گذارند. تاثيري كه موجب خواهد شد حد اقل افراد گروه دوم و سوم به اعتدال رفتار روي خوش نشان دهند . تاثيري كه مي تواند جلوي تندي آدم هاي گروه اول را بگيرد و آن ها را به تعادل و تعامل دعوت كند. دست آخر اين كه اعضاء گروهِ آخر هيچ كاري كه نكنند، همين كه خود را به جريانات پشت پرده نمي سپارند و جريان هاي خود ساخته ي دوستان را در محيط فرهنگي و مجازي مي بينند و با پي گيري ، اعلام حضوري هر چند اندك دارند بودنشان مفيد و كارساز است.گاهي حتي اشاره اي كوچك و كنايه اي به جا آدم ها را به خود مي آورد. شما چه فكر مي كنيد ؟
................................... توضييحات بي مورد: 1- اين مطلب را مدت ها پيش سر دستي نوشتم و خواهش مي كنم دوستان مجازي آن را به هيچ ماجرايي وصل نكنند – اين ايده و گروه بندي را مي توان در فرم بهتري بيان كرد. 2- شايد بتوانيم تغيير روشي هر چند اندك براي حركت خود در اين فضاي نصفه نيمه ي فرهنگي ايجاد كنيم به شرطي كه دوستان لطف كنند و منصفانه جاي خود را در اين طبقه بندي پيدا كنند. 3- لطفا چنانچه دوستان عزيز، گرامي و محترم مجازي اين نوشته را خواندند و احيانا با اعضاي گروهي هم ذات پنداري كردند و از ارزش يابي خود ناراحت شدند – ناراحتي را سر بنده خالي نكنند و به روش هاي خود مرا مورد لطف و مرحمت قرار ندهند.4- باقي قضايا باشد براي فردا كه از قضاي مزايا باز هم روز ديگر خدا است!
|
|
|
|