|
01 October, 2005
شبيه صداي ANDREA BOCELLI چهارشنبه، صندلي هميشگي .......................................
همه از سوي بادها من از باران موسمي بعد از آفتاب كه انگار كن پائيز تهران همه از دست زمانه، من از اين دست كه دلي هم نيست كه شاعران امروزي دلي كه نيست را به حادثه ي نگاه تو حد فاصل ِ چهار دقيقه و سي و پنج ثانيه نت هاي هزار رنگ را براي ماهي ها باز نويسي مي كنند صفحه عوض مي شود بيدار مي شوم، خواب نمي بينيم تو را مي بينم كنار پنجره كه انگشتانت را به خورد باد ها مي دهي نگاه مي اندازي لب هاي بر آمده را از آتشي شبيه دوزخ به چشم ِ ارادت اگر كه نيست من، از ميان فواصل چهار ضلعي هاي مساوي را به انتخاب خودم شعر هايي كه انگار غزل هاي حافظ گيجم مي كند، گامي فراتر مي آيم و به بخشش خداوند مي انديشم.
9/7/84
..................................
پسوند اهورايي:
خواجه دانست كه من عاشقم و هيچ نگفت، حافظ ار نيز بداند كه چنينم چه شود !؟
................................
پسوند بي ربط:
اولي: من خواهر و مادر اين دنياي مجازي ام ( يا، يم !؟) اين طوريه ، اون اون طوريه – تو اين جوري .... دومي: بابا عجب آدم هاي بي وجداني هستيد شماها ! اين چه كارهاييه كه مي كنيد؟ شما ديگه چه جونورهايي هستيد؟ من قلبم برقيه ! اگه سكته مي كردم تكليف چي بود ؟ سومي- نه ننه جون – نه ! ننه تو قسم خوردي ، تو رفتي خونه ي خدا قول دادي كه ديگه دست به قمه نمي بري دومي – قيصر .....!!!!! كجايي كه دآ شِتو كشتند! اولي- كات ! اين مبتذلييات را بس كنيد – پيف پيف ناظر بي طرف- ببخشيد پس What is this Head title ?اونوقت چهارمي – پس چي شد اون چاقوي دسته زنجونت !؟ ناظر بي طرف – آقا ! اين بنده خدا كه رفيقت بود ! ديگه به اين چرا اين جوري مي كني آخه، بابا به خدا اين هيچ وابستگي به من نداره، من هم كه گندم خوردم از بهشت شماها بيام بيرون .... اولي- والا بابام جان دروغ چرا تا قبر آ،آ،آوآ ما خودمان به چشم خودمان كه نديديم اما يكي مي گفت گوشه ي صفحه ي ايشون اسم شما رو ديده كه ... ؟ سومي – بابا بي خيال ممل ! چهارمي - فرمون فرمون كه مي گفتند ، اين بود !!! ناظر بي طرف- آقا جون مادرت يه ايميل هم به من بده، فقط خدا وكيلي شماره اي چيزي توش نگذاري ها عيبه ! بده ! نجسه، نخوريا .... اولي- آقا يكي اين بچه رو ساكت كنه! صداي گروه هم نوازي به رهبري اولي- شيطون بلا، شيطون بلايي - شيطون بلا ، شيطون بلايي ...! چهارمي- آدم فروووووش – دست تو رو شده باز ... ناظر بي طرف – ما به مقصد نمي رسيم – ما همگي مي ميريم ! اولي- بله !!!!!!!!!!!؟ سومي- سيد ! تو هنوز هم مبصر مني !آخري- نووووووكرتم باااااا وفا !ملا لغتي- بينندگان عزيز از نقص فني پوزش مي طلبيم وتا ادامه برنامه نظرتان را به ديدن يك مقاله ي علمي به نام: معارف هستهای- بررسی این مقوله ازمنظر کرسیشعر شناسی مدرن جلب مي كنيم :-)!
|
|
|
|