اهـورا

 






02 November, 2005

چون مه و خورشيد جوان مرد باش
...............................................
شرحي بر احوال بعد از هك !


1- چند روزي اين وبلاگ هك شده بود. نمي دانم چرا از خدا كه پنهان نيست از شما هم چه پنهان نويسنده ي اين خطوط آزارش به يك مورچه هم گاهي گداري مي رسد، اما باور كنيد هيزم تري به كسي تا اين لحظه نفروخته است فردا هم كه روز ديگر خدا است.

2- آخرين پست اين وبلاگ اشاره اي بود به سوابق نا چيز مطبوعاتي و خبرنگاري اين شخص ناثالث و خبري بود درمورد اقدام به گرفتن مجوز نشريه اي فرهنگي و خبر ديگري بود در خصوص مصاحبه با شعرا و نويسندگان به همراه دوستان ديگر كه اگر تمام محاسبه ها درست از آب در آيد بلكه به صورت مجموعه كتاب هايي منتشر شود.
موضوع ديگر آخرين پست اين وبلاگ قبل از آخرين باري كه هك شد گله اي بود از باز شدن درهاي مطبوعات به روي جويندگان كار و خطاهاي مشهود آن و گله ي ديگري بود از شاعران و نويسندگاني كه دماغ هايشان سربالاست و اعتراضي بود به دوستاني كه به قلم شيواي خود دم به دقيقه اقدام به تحقير و بي حرمتي به دست اندركاران مطبوعات مي كنند و حرف هاي ديگر كه فعلن از خير تكرارش مي گذرم ! گفت: چي شد آقا كوتاه آمدي؟ گفتم: آره ! ما از اول هم كوتاه بوديم !

3- يك روزي به آقايي كه آن طرف ميز نشسته بود و دندان هاي سالم مرا شمارش مي كرد در حالي كه چهار ستون بدنم مي لرزيد و چشم از تخم چشم هايش بر نمي داشتم كه يك وقتي خدايي نكرده خيال نكند كسي ترسيده ام ! گفتم:
من با شما و اين عقايد عصر حجر مخالفم . راستش را بگوييم اگر دنيا را هم گلستان كنيد من باز هم سوراخ دعايي پيدا مي كنم تا از آن طريق به شما گير بدهم، مي دانيد كه مدينه ي شاعره ! ساختن كار راحتي نيست. اما عزيز جان من مخالف شما هستم دشمن شما نيستم. ايضن بنده از همين جايگاه مقدس بار ديگر به آن هايي كه معلوم نيست چه كساني هستند اعلام مي كنم:
به ارواح خاك آقاي بزرگ ! من مخالف حرف هاي صد من يك غاز شما هستم اما باور كنيد دشمن شما نيستم. آقا جان بازي جوان مردانه كه گفته اند كجا است؟ اگر حرف هاي من به نظر شما حرف زيادي است بسيار خوب ما از خر شيطان گذشيتم و از اين به بعد باز هم از همين دست حرف ها را به موقع و جايش مي زنيم . فقط از هكر هاي محترم تقاضا مي شود بي خيال اين صفحه شوند !
راستي حرف بازي جوان مردانه شد و اين قلب ما كه صاف تر از ماه خورشيد است ياد اين شعر حكيم سنايي آمدم، گفت:
گرم شو از مهر و
ز كين
سرد شو
چون مه و خورشيد
جوان مرد شو !

4- خدا پدر اين محمد رضا ي طبائي را بيامرزاد . تا كي بايد زحمت اين وبلاگ را بكشد نه خودش مي داند نه من ! زنگ زدم كه فلاني ما را هكيدن گفت: باز چه آتيشي سوزوندي؟ گفتم اي بابا تو هم !
خلاصه اين كه بنده از همين جايگاه مقدس اعلام مي كنم از دوستان هكر بسيار ممنون كه تمام آرشيو بنده را نجويدند هر چند از تمام نوشته ها كپي دوم داشتم و با چند روز زحمت به دوستان و زير و رو كردن صفحه و البته سيستم كامپيوتر باز ما آمديم. فقط پست آخر را كپي ندارم كه از خيرش هم گذشتم...

5- يكي مي گفت هر اتفاقي براي آدم ها پيامي دارد و به عبارتي هيچ چيزي اتفاقي نيست. من هر چه دنبال پيام اين هك شدن و درس معنوي آن بودم چيزي نيافتم تا همين دو روز پيش كه محمد رضا زنگ زد كه آقا اين قالب هاي فارسي هم از طرف پارس آن لاين فيلتر شده ! خوب پس من بايد از اين اتفاق، اين مسئله را مي فهميدم! به هر حال در حال حاضر در حال راه انداختن آن بندو بساط و لينك هاي وبلاگي هستم.

6- ديشب خواب مي ديدم كه مثل بچه ي آدم زندگي مي كنم ! سراغ هيچ كسي را نمي گيرم، به هيچ جايي سر نمي زنم روز نامه نمي خوانم و از دنياي اطلاع رساني بي خبرم و در نتيجه كار به كار كسي ندارم و برا ي خودم گوشه اي نشسته ام و شعر مي نويسم و پراكنده نويسي هاي بي ربط البته ! گفتم حكايت آن پيرزن شد با آن يك دندان كه يكي در خواب ديد و الخ .. گفتم خوب چرا در بيداري اين كار را نكنم . گفت : به كسي كار نداشته باش كه كسي به كارت كاري نداشته باشد . گفتم قول مي دهي كه اگر ما نداشتيم كسي هم نداشته باشد ؟ گفت : آره !
گفتم بگذار با خانم و بچه ها مشورتي كنم تا ببينم چه خواهد شد ...

7- به يكي گفتند بابا اين ليلي كه مي گي اصلن حالش از ريخت تو به هم مي خوره ! هر روز هم كه از اين جا رد مي شي كه داره با سنگ مي زنه كاسه و كوزه ات رو مي شكنه تو ديگه عجب رويي داري ! طرف كه از قضاي روزگار اسمش مجنون بود گفت:
اگر با من نبودش هيچ ميلي / چرا ظرف مرا بشكست ليلي !

8- يك روز هايي فكر مي كنم اگر اين دنياي طنز نبود آن وقت چطور مي شد اين دنياي بي رحم و بي ....
اگر اين نگاه طنز به همه ي امور نبود آن وقت كي مجال پيش مي آمد بعد از گذران چند روزي آدم بشيند به كارهاي خودش و مابقي آآآآدم ها غش غش بخندد . يكي مي گفت باورت مي شود همان درس هايي كه دوران مهد كودك داده اند را اگر اين روزها باز مرور كنيم اين دنيا دنيا مي شود ؟ گفتم ديوانه شدي ؟ گفت : بله ! حيلت رها كردم ، در رو وگرنه مي آيد بلايي سرت مي آورد !

9- از دهن يكي پريد اين شب هاي اين هفته عجب شب هايي است ! يكي ديگه كه اصلن توي اين دنيا بود قرص و محكم و گوشش هم به هيچ احدي بدهي نداشت گفت: آره فردا هم بازي آبي و قرمز ه !
من هم كه به فكر ريش بزي هستم از گفتن اين حرف ها فرصت را مغتنم شمرده ضمن آرزوي دعاي خير و براعت از شيطان، به بازي جوان مردانه اشاره ي مجددي داشته و باز از قول حكيم سنايي حرف هاي بي ربط اين شروع تازه را ختم به خير مي كنم كه گفت:

گرم شو از مهر و زكين سرد باش
چون مه و خورشيد جوان مرد باش


ايدون باش

ايدون تر باش !

 Majid | 5:34 PM 


Comments: Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter