براي مثال:
فقط بيك مثل بيك مي نويسد
...................................
شمارش كن
از هر انگشت اين شعر است كه من
به جذر نام تو
به َمدِ انگشت هاي اين دست
پنج به پنج
دو به يك كه مي نويسد
براي آن يك كه گفته اند بود
بي يك كه نبود هم
براي مثال
" فقط بيك مثل بيك مي نويسد "
مثل من، اما
از تو سئوال مي كند اين شعر
اين شعر كه مثل شعر است
مثل شعر نقطه دارد
نون دارد
الف، دال و واو دارد
و زير دندانه هاي شين ِ آن
تمام حروف الف باي عالم
دست به دست هم مي دهند
جفت مي شوند
تك مي آورند
شعر از شعور بال در مي آورد
و از شوق مي نويسد:
از هر انگشت اين شعر است كه من
به جذر، َمد
پنج
دو
يك
...
شمارش كن .
15/9/84
..........................
پسوند اهورائي:
حافظ !
چو آب لطف
ز نظم تو مي چكد
حاسد،
چگونه نكته تواند
بر آن گرفت !؟
.......................
پسوند بي ربط:
َبك bak
مخفف بيك و بيگ و بگِ ُتركي است به معناي بزرگ و سرور، اما امروزه ديگر به عنوان لقبي مرسوم نيست و مانند باشي ( 1463/ب) بيشتر به عنوان تحقير و توهين مي آيد.- نك 7865
{ تركيبات ديگر} بك (5056)
* سنده بك sendebak
به معني گه سفت و خشكيده است و كنايه از شخص بي معنا و مهمل و بيكاره، كه به قصد تحقير و توهين ِ بيشتر لقب ِ بك نيز بر آن افزوده شده است:
روز بازار ُكپك اوغلي و زن قحبه َلر است
هر كه زن قحبگيش بيشتر، او پيش تر است.
دكه بر دكه همي تا نگري سنده َبك است
كوچه بر كوچه همي تا نگري فضله َلر است!
( ميرزا محمد تقي كلاهدوز مراغه ئي )
* شازده بك Sazdebak
به ريشخند: آن كه ادا و اطورا شاهزادگان را دارد.
* گنده بك gondebak
مرد تنومند مهمل و بيكاره:" گنده بك فقط بلد است تنه اش را خمره كند."
كتاب كوچه شاملو – حرف ب صفحه 5057 و 5058