اهـورا

 






22 December, 2005

تمام نمي شود، نمي شود ...
ديگر چطور بگويم !؟

.........................


حالا برايش هي حافظ بخوان
هي .......... هي هي
يلدا به گردي چشم هايت،
سپيد، سياه
بلند با مژه ها
با مژه هايش بلند كه مي كشد
تمام كه نمي شود،شب
شب كه شب است ...... شب است
شب
شب
شب كه يلدا است، بلند است........ شب
شب كه سياه است
كه تمام نمي شود شب
كه يلدا است، شب
كه شب، شب است،شب
به گردي چشم ها ي تو سپيد!
سياه
بلند،
بلند كه تمام نمي شود
حالا برايش هي حافظ بخوان
هي بخوان ...... هي هي ...
كه هي بلند است، شب
بلند است شب
شب است شب
شبي بلند است، شب
شبي بلند
بلند
بلند است، شب ...


30/9/84


.........................

پسوند اهورايي:

مگو ديگر كه حافظ
نكته دان است
كه ما ديدم و
مسكين غافلي بود !

..................

پسوند بي ربط:

برداشت اول: به يكي گفتند اين شب يلدا مبارك، گفت ببخشيد كدوم شب ؟

برداشت دوم: به يكي ديگه گفتند شب يلدا مبارك، گفت ببخشيد شب كه ديگه مبارك باد نداره اون روزه كه مباركه

برداشت سوم: بازبه كي ديگه كه البته اون دوتا يكي هاي بالا نبود، گفتند ببخشيد طول شب يلدا چقدره؟ گفت به سن و سال مردم كاري نداشته باش !

برداشت چهارم: به يكي گفتند يه شعر برا شب بگو، گفت: شبانه شعري چگونه توان نوشت/ وقتي كه آسمان/ با صداي هم آواز دوازده گلوله سوراخ مي شود... پرسيدند ببخشيد اسم شما ربطي به شب نداره؟ گفت : نه ! من بامدادم

برداشت پنجم: به يكي ديگه كه باز هيچ رابطه اي با اون يكي هاي بالا نداره گفتند: آقا حالا كه شما شاعر توانگري هستيد از قضاي روزگار يه چي بگين بلكه اين شب تموم بشه، گفت: شب شب ِ شعر و شوره ... گفتند بابا با نمك ! باز كه گاف دادي اين ديگه چه شعري بود؟ ساده نويسي حرفه اي فرق داره با حرف هاي كودكانه ي ساده گفتن – شعريت شعرت پس كو آخه ؟ گفت صبر كن هنوز كه تموم نشده بذار تموم بشه بعدن مي فهمي چه سبك " پست اروتيك مدرنيستانسياليست مولانائيست بوديست سورئاليستي " داره ! – گفتند: ببخشيد اي كه گفتي يعني چه !، گفت: ها ! اين فقط من م يفهمم و يكي ديگه – اون كه الان نيست بگه، مولف هم كه مرده خودت بايد بفهمي !

برداشت ششم: ببخشيد شما چرا قيافتون اين طوريه؟ مث ِ جنازه شدين ! – ها ؟ آره، آره آخه من مولف مرده ام !

برداشت هفتم: الو!
– بعله !
- ببخشيد ما از اون جاي خيلي معروف زنگ زديم مي خواستيم نظر شما رو در مورد وبلاگ هاي ادبي و خوانندگان زياد هر روزه ي آن و تاثير گذاري اون بر روي مخاطب ادبي و ...
- ببخشيد قربون اشتباه نگرفتي ؟
- نه آقا- شما مگه فلاني نيستي كه اون روز تو اون مجله اون شعر بي ناموسي رو ازت مي خواستند چاپ كنند بعد آقاهه گفت اين خطها رو بردار و گفتي آقا تو رو به خير و ما رو به سلامت و من هم اونجا با شما آشنا شدم ؟
- آره ، اما مورچه چيه كه ديگه كله پاچه هم داشته باشه؟
- ببخشيد ! يعني چي آقا، لطفا شعر پست مدرن نگين !
- آقا شعر پست مردن چيه ؟ من مي گم اين ادبيات مجازي كه هنوز تعريف درست و بي حاشيه اي از اون نيست چي هست كه ديگه اين همه بيا و برو داشته باشه؟
-اوه ! چه حرف هاي متفاوتي ! آقا بازم بگو ...
- بگم آخه سانسور مي كني جيگر !
- نه ما از خودمون سانسور در نمي كنيم بگو
- آقا جان، جريان ادبي امروز اين شهر مجازي بايد از اين خاشاك و گرد و خاكي كه راه افتاده پاك بشه تا تازه بفهميم در اين شهر ادبي كي چيكاره است. در غير اين صورت بيشتر اين سر و صداهاي مجازي، مجاز ( به فتح ميم ) است، من يكي نصف بيشتر آنها را باور نمي كنم و آرام از كنار آنها عبور مي كنم تا دامنم گير نكنه ...
- آقا جان پس اينهمه بازديد كننده و خواننده و جايزه و ...
- رفيق بهتره نصف بيشتر اين حرف ها را بگذاري در كوزه! كدوم خواننده عزيز من – من ِ نويسنده ادبي اگر بيشتر از همين روزي 20 يا 30 يا نهايتن 100 خواننده را داشته باشم بايد مطمئن باشي يه جاي كارم در اين كشور ادب پرور كه بيشتر كتاب هاي چاپ اولي ادبي حتي 100 تا دونه هم نمي فروشه، مي لنگه
عزيز من، خواننده ي روزمره اين روزها با اين سطح انتظار پائين از ادبيات حتما مياد توي صف مي ايسته براي خواندن مطالب صد تا يه غاز بي خاصيت من وامثال من ! ببين رفيق اين شهر مجازي بواقع َمجازيه ! آدمي رو مي شناسم كه پيشنهاد داد برنامه اي روي وبلاگ يا سايتم بگذاره كه همين طوري روزي 1000 تا كنتور بندازه ، خوب نظرت چيه ؟
- والا چي بگم ...
- تازه من مي گم گيرم كه اين شمارگاني كه شما از آن مي گويي درست ! اما حتم داشته باش اگر اين طور باشه من يه جاي كارم مي لنگه – يا دارم يار كشي مي كنم و براي دوستام مي نويسم سلام كجائي و اين حرف ها كه اونها هم متقابل همين طور برام بنويسن و شمارشم بالا بره، يا اگر حال اين وقت گذاشتن ها رو نداشته باشم جنجال راه مي اندازم! به همين راحتي دست يكي رو بالا مي برم و طوري بهش مي پرم كه همه دنبالم بيان جوابم رو بدن و دوستام جواب جوابهامو بعد شهري شلوغ مي شه كه بيا و ببين ... و اين بازي ها شايد به جاي خودش هم سرگرم كننده باشه ! اما رفيق، حساب اين آمدو شد ها رو به حساب ادبيت وبلاگ ادبي مگذار
- يعني هر كي پيگير سوژه ادبي جنجالي باشه به نظر شما ..
- نه عزيز من ، پي گيري سوژه هاي جنجالي كه ذاتن برخورد حرفه اي رو مي طلبه فرق داره با جنجال ساختن، خبر دست و پا كردن از بي سر و صدايي، نون قرض دادن يا تصوير سازي هاي عجيب از خود، نمايش آدم هاي نيمه حرفه اي به جاي داناي كل شهر مجازي و يا نشان دادن قدو بالاي نيمچه بلند خود با مطالب اروتيك آبگوشتي دم دستي به جاي سرو شيراز و جمع جور كردن آدم هاي نيمه آماتور و سوء استفاده از ادبيت ادبيات اين سر زمين
سر زميني كه شاخص ادبيت ادبيات آن، چه در هزار و اندي سال گذشته چه امروز معاصر مدرن شده شعر است و بعد داستان( كه به نظر من هر دو بال هاي پرواز ادبيات هستند) آنوقت در اين شهر مجازي با آدم هايي روبرو مي شود كه سر در خانه را ثبت ادبيات كرده اند و خود را بررسي كننده و همه كاره ي ادبيات مي دانند آنوقت به وبلاگ هاي شعري به چشم طفيلي نگاه مي كنند و چون سواد شعري آنها كم است، به چشم مستاجر به اين پديده هاي روز نوشت ادبي نگاه مي كنند. مملكتي كه در اين زمان كوتاه و تجربه ي اندك اين همه وب نويس ادبي و شعر نويس ( نه شاعر ) داره بايد آدم هايي كه مدعي حرف و نقل هستند حرفه اي تر از اين باشند كه الان هستند.
وقتي دوستان مدعي ادبيات به وبلاگ هاي شعر دفترچه شعر مي گويند و صداي تازه ي امروز ادبي و شاعرانه ي اين مملكت رو از حنجره ي اندك شاعران اين و بلاگ هاي شعر نويس نمي فهمند، شما چطور مي تواني آنها را از اهالي ادبيات اين شهر مجاز به
حساب آوري؟ خوب جرات مي خواهد ، بنويس سر در خانه كه من از شعر هيچ نمي فهمم يا منظور من از ادبيات داستانه و خلاص
تمام مشكل دوستان دائم ناله كن اين است كه چرا اين همه شعر و شاعر هست؟ چرا كسي كتاب ها را نمي خواند ؟ اين آن سئوالي است كه بايد شاعران از شما بپرسند ! خيال مي كنيد از اين جمعيت 70 ميليوني چند نفر شاعر هستند !؟ چرا اين قدر خوانند ه كتاب هاي ادبي و خصوصن شعر كم است؟ خيال نمي كنيد خواننده ي ما كم حوصله و پر مدعا نيز شده است؟ خيال نمي كنيد اين همه تكنولوژي و سرگرمي جاي نجابت شاعرانه را گرفته است ؟ خوب ، اين تقصير شاعران است ؟
كاش يكي از اين دوستان مدعي اين سئوال ها را خارج از جنجال سازي هاي مرسوم پاسخ دهد و باب گفت و گوي حرفه اي را باز كند .
حالا شما بگو بالاي چشم كسي ابرو، بلائي سرت مي آورند كه اگر كمي خام باشي كركره را پائين بكشي و بروي – ببين و قتي

امنيت نباشد، و قتي به خاطر اندك اعتراضي به حرف هاي بي ربط همسايگان به راحتي بي احترامي مي كنند يا صفحه ي مجازي ات از كار مي افتد و هك مي شوي – وقتي فضاي گفت و گوي حرفه اي ادبي در شهر مجازي نيست وقتي ادبيت از ادبيات دزديده شده و مدعيان ادب يكديگر را در پنجره هاي تو در تو به سيفون توالت دعوت مي كنند هم زدن اين جماعت كاري خنده دار و خسته كننده است و من هم نمي دانم شما در اين آشفته دنبال چه مي گرديد؟ الو..... ؟
الو صدا مي ياد؟
- ِا ... ببخشيد صداتون قطع و صل مي شه
- اما شما كه با مبايل زنگ نزدي، الو ...
- بوق بوق بوق ...

اي بابا ( در حالي كه گوشي را مي گذارم ) :
من كه گفته بيدم حرف ها ي من به درد تو نمي خوره جيگر !

 Majid | 5:30 PM 


Comments: Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter