11 January, 2006
عشق، در منتهي اليهِ سمت راست ..........................................
از زمان غزل كه قافيه به خاطر حافظ به بعد از شعر تا اين روزها پياده مي گذشت. از زمان عشق، كه عين، شكل الف بلند، به قاف بالاتر كه مي رسيد. از زمان خدانگهدار كه دنيا گرد تر از اين دنيا بود كه صداي تو شبيه يكي بود كه يادم نيست كه شعر از گوشه ي چشم هاي تو به دفتر شاعران قرن هفتم به بعد كه نيما آمد دست كشيد، پلك هاي شعر باز شدند عين روز اول كه عشق پيدا شد. از زمان آدم تا... ( براي مثال ) همين ديماه هشتاد و چهار كه همه ي آدم ها براي خود، آدمي شده اند ديگر ...
21/10/84
.....................
پسوند اهورائي:
در آسمان، نه عجب گر، به گفته ي حافظ سرود زهره به رقص آورد مسيحا را
.....................
پسوند بي ربط:
هر فسادي كه در عالم افتاد، از اين افتاد كه: يكي، يكي را معتقد شد به تقليد يا منكر شد به تقليد كي روا باشد مقلد را، مسلمان داشتن !؟" شمس تبريزي "
|
|