اهـورا

 






23 January, 2006


م- آزاد و ادامه ي سال كبيسه
...........................................

انگار مرگ و ميرها تمامي نداردامسال – به قول دوستي شده ايم مخبر مرگ !
نمي دانم چرا اين سال تمام نمي شود. به قول بامداد:
سال بد/ سال باد/ سال اشك / سال شك ...سال كبيسه ...
اين بار باز هم آمده و آماده اند اما براي محمود مشفق تهراني ( م. آزاد ) شاعر دوران نيما تا به بعد-شاعر دردهاي بعد از كودتا - شاعر و مترجمي كه سال ها با بيماري دست به گريبان بود و طبق معمول جمع كثير دست اندر و بي دست اندر كاران ادبي دست هايشان در كارهاي مهم تري بود و خيال مي كنم باز اين روزها مجالي باشد تا عكس هايش پشت و روي جلد مجله هاي ادبي و بي ادبي آذين شود- به قول همان دوستي كه گفته شد، شده ايم مخبر مرگ ... باز خودش بود كه بعد از تماس قبلي كه خبر ناخوشي شاعر را داده بود تماس گرفت گفتم باز چه خبر؟ گفت من بيم داشتم كه بگويم! فهميدم از چه قرار است، ساكت بودم- او زير لب مي خواند:

مثل پرنده اي كه در او شور مردن است
مثل شكوفه اي كه در او شور ريختن
مثل همين پرنده ي خاموش كاغذي
آنجا نشسته بود.
نگاهش پرنده وار
و پشت او به باران
باران پشت پنجره باريد و ايستاد...

من بيم داشتم كه بگويم
شكوفه ها از كاغذند
من بيم داشتم كه بگويم پرنده را
نه سال پيشتر
توي بساط دست فروشي خريده ام
و چشم ها او را
از شيشه هاي سبز تهي كرده ام.
من بيم داشتم كه بگويم اتاق من
خاموش و كاغذي است
باران پشت پنجره
بارن نيست....

گفت براي آتشي و مميز گفتي زمان نخبه كش/ زمان ماندگار ُكش براي آزاد چه مي گويي؟ گفت من بيم داشتم كه بگويم...
آخرين باري كه چند ساعتي درست و حسابي ديدمش با طاهباز بود. چقدر از دستشان خنديدم ! رفته بودم براي سر زدن، گفتم خودم مي رسانمتان، طاهباز كه سوار ماشين شد چشمش افتاد به تصوير نقاشي شده از جلال آل احمد كه دوستي برايم آورده بود تا براي چاپ آماده كنم، چهره اي نقاشي شده بود از جلال با عينك و دود چراغ و چه و چه ... خودم مخالف بودم اما او زير باز تغيير نمي رفت. طاهباز كه سوار ماشين شد و چشمش افتاد آن را برداشت و نشان آزاد داد و سر خنده باز شد. حرف بود، خنده بود ، خاطره بود از خاطرات با جلال گفتند و بعد كافه و شيشه و حرف هاي در گوشي و بعد سئوال هاي من ...
آزاد مثل طاهباز ِ قبل از بيماري حافظه ي عجيبي داشت. از روزهاي دوره نشيني ، از فروغ از جلال، شاملو ، اخوان و به قول آن دوست از نيما تا به بعد.
دلم مي خواهد تصوير او را با همان خنده ها در كنار طاهباز و حرف هاي در گوشي از جلال و ديگران به ياد بياورم و آرزو كنم اين سال كبيسه زودتر تمام شود.كسي چه مي داند؟ شايد سال بعد، باران ِ پشت اين پنجره باران باشد !

 Majid | 7:21 PM 


Comments: Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter