|
12 July, 2006
بزا بيبينيم آخرش چي ميشه ! ........................................
هي!..... آقاهِه ! بهتره انگشتتو از جلو صورت من بكشي اون ور باد بياد ... روت وا بشه بعدش به تره كه به دور و برت يه نيگا بندازي اون وخ به من بگي اين جا كجاست؟
خيال ورت نداره آقاهه! اين جا نوادا نيست كه بزني و سط ماسه ها 200 تا رو پر كني تخته آفتاب بزنه صورتتو كبود كنه ماسه ها از زير اون ابو طياره بزنه هوا پشت سروتو نبيني كه چه گندي را اندختي اين جا فقط به فقط اين جاست، آقاهه! كويرش به آسمون نزديكه خوب كه كله ات كار كنه مي بيني اينجا از همه چي دوتا پيدا مي شه نيگا! مثلن خورشيد: يكي اين وره يكي اون ور تو اينورو اونورو بلدي ؟ اصن اينجا شرق و غربي وجود نداره آقاهه! حاليته!؟ نه شرقي و نه غربي هيچي هيچي يه هيچي يه هيچي.
اين جا فقط اين جاست رفيق خيال نكنم بلد باشي يه كتي وسط اين همه چاله شعراي زِوار در رفته ي هزار سال پيشو كه يه بي كاري وسط و زمين و هوا تركمون زده قرقره كني و اسه دله يه بدبخت تر از خودت. خيال نكنم رات بدن اصن كه بتوني دور يه ميز بيشيني فِرتُ و فِرت دود كني پاشنه بالا بزني بعدش چهار خط داستان بي سر و ته رديف كني بگي به اونور، هر كه نفهميد ... هر كي فهميد... يا چوب ورداري بزني تو سر كوچولو تره بگي: جهنم! مي خواس بزرگ بشه! آقاهه! اين جا فقط به فقط اين جاست ما هم آدم ِزيادي نمي خوايم كه واسادي بر و ِبر نيگام مي كني!
بيبين منو چه كه تو چي داري من چي!؟ من واسه همين الان هزار تا خيال دارم اون وخ تو ميايي وا مي سي اينجا انگشتتو مي گيري وسط صورت من !؟ مث خره به نعل بندش نيگام مي كني؟ ما ظاهرمون هال مي زنه آقاهه! درسه كه شعرامون از هر هزارتاش نهصد و نود و نه تاش يه طور ديگه اس اما يادت باشه من مال ِ اينجام اينجام فقط به فقط اينجاست يه اين جا به معني واقعي، اينجا خيال كردي كه چي !؟
شايدم تخصير نداري آقاهه! تو كجا اينجا كجا ؟.... ها !؟ بيبين رفيق، من شكل همه آدماي اينجام اون بچه مثبتييم كه بِت گفتن نيستم شايد بلد باشم يه تنه روزي هزار خطو بينويسم شايد بتونم واسه جابجايي يه نخطه تو هزار و سيصد و بيست بيت شب تا صب صب تا شبو دلواپس باشم اما به تر ه بدوني از تو خيلي خوشگلتربلدم هزار تا كمر باريكو يه دستي بچرخونم وسط همين نوشته ها پامو بزارم روش، پر كنم دويستا، دويسو پنجاتا بالاتر طوري كه بگي تُف! خيابوناشونم از نوادا......تره بعدش چشم برگردوني بيبيني روزي هزار تا بطري روزي صتا ورق... پونصتا سيخ ... هزارتا.... هزارتا چي؟ هزارتا چي آقاهه!؟
بيبينم اصن به تو چه كه ما داريم واسه چي مي خوابيم واسه چي فردا بلن مي شيم ... !؟ هان؟ اگه داري ... بگو ما هم بدونيم؟ تو ما رو خوب نشناختي ريفيق ما مال ِ اينجائيم... اين جا اين جاهم فقط به فقط اينجاست آقاهه! به ريختمون نيگاه نكن كه هال مي زنه پاش وا بشه خودمون هزار تارو .. دوهزارتارو شايد م بيشتر ريفيق! واسه مثال ميگم: همين حالا من مي تونم خشتك تمام اساتيد رو يه هو به نخطه هاي همين شعر آويزون كنم! حرفيه!؟ اگه حرفي ني وا َست بهتره انگشتتو از جلو صورتم بكشي اون ور باد بياد... روت وا بشه بعدش ياد بيگيري كه اين جا فقط به فقط اينجاست .... آقا هِه ! يه اينجاكه با هزار جاي تو عوضش نمي كنيم افتاد .... !؟
بيسويكم ِ تير
|
|
|
|