|
21 July, 2006
اما ... اين اصلن قرار داد عادلانه اي نيست! .................................
( پيش نويس )
حروف نامت را ميان خطوط زندگي تحرير مي كنم.
( موضوع )
من ميان زمان گم شده ام. اعداد از دو سوي من به آسمان پرتاب مي شوند. يادت مي آيد مي خواستي براي آمدن خوشه هاي اقاقي را رنگ كني؟ كه گفتم: به تر از بنفش گفتي: بالاتر از سياهي هم ؟ يادت مي آيد كنار دلتنگي اعداد روزهايم را چطور چوب حراج، مي زد؟ گفتم: ميان تمام اعداد به الف الفت بيشتري دارم انگار؟ گفتي: خميده تر از بالاي بلندش؟ يادت مي آيدارديبهشت را؟ بهمن را؟ خرداد را ؟ گفتي: سال ها چه زود آرزوهاي آدم را به باد هاي از راه رسيده واگذار مي كنند؟ يادت مي آيد امروز را امروز هجري خورشيدي كه ماه از انحناي نام تو بي تاب است؟ - - - نه! اين را كه ديگر يادت مي آيد – بالا بلند؟ اين را كه ديگر بايد يادت باشد! بايد.... بايد.... بايد...
( پيوست )
كسي مي داند من كجا هستم؟ امروز كجاي اين جهان است فردا چه روزي است؟
( تبصره )
من ميان زمان گم شده ام و اعداد از دوسوي من بر آسمان پرتاب مي شوند...
(متمم)
حالا به تر از تمام روزها حروف نامت را ميان خطوط زندگي تحرير مي كنم. ابروهايت را باز كن؛ به همين سادگي است كه مي نويسم:
جرم من اين است كه راه را گم كرده ام عيب تو اين است كه دوستم داري....
( 30- تير- 85 )
.........................
پسوند اهورايي:
اي كه طبيب خسته اي روي زبان ِ من ببين، كاين دم و دود ِ سينه ام بار دل است بر زبان ...
....................
پسوند بي ربط:
خيلي حرف ها ي بي ربط داشته و دارم كه مي خواستم در اين بي ربط بنويسم. اما اين گم شدن مجموعه ي گنجشك طبقه ي هفتم برج سفيد حال و روزگاري براي من نگذاشته است. دوستي نوشت اگر پيدايش شد راه را بلد است كه برگردد؟ گفتم نمي دانم. گفت به تر است برايش آدرسي بگذاري .. ديدم بدي هم نيست آدرس صندوق پستي خودم را مي گذارم اين جا تا اگر اين مجموعه ي شعر پيداشد خودش مثل بچه ي آدم بر گردد. البته يابنده هم مي تواند بدون نوشتن نام و نشان خود اين كار را انجام دهد. اسم مرا بنويسد و اين شماره صندوق پستي را: تهران- صندوق پستي 1967/16765 اميدوارم اين نوشتن كار ساز باشد. گم شدن اين مجموعه حال و روزگاري برايم نگذاشته است اين روزها.... اگر نيامد بايد آن را از نو بنويسم.. سخت است. حدود 150 شعر داشت. شعرهاي پيوسته، يك دست و گنجشكي .... اما چه فايده!؟ فعلن كه غيب شده اند... بايد باز هم منتظر باشم.
|
|
|
|