|
05 August, 2006
نكته اي در كار نيست... فقط بايد بگذاريد كلمات كمي گولتان بزنند- همين! ............................................................
ميان اين همه نگاه با روزنامه هاي صبح احساس هم دردي بيشتري مي كنم.
خانم ها ... آقايان اين خطوط اندك يك شعر است. با نقطه هايي بر آشفته! راستي شما خيال به تري داريد ؟ نباشد از آن دست باشيد كه با شنيدن يك نون آب خوش از گلوهايشان بالا مي آيد؟ حالا به عنوان مثال نشاني خانه اي را براي شما خواهم نوشت: مستقيم كه شديد، خطوط از زواياي مندرجه درس هاي زيادي خواهند گرفت. دواير از انحناي خود اعلام انزجار مي كنند ... بعد ميان برگ ها و ابر تنها به رويايي شبيه خواب بعد از ظهر هاي ليمويي نگاهي از روي اعتماد داشته باشيد. اتفاق مهمي نيست اين طور اخ بار براي روزنامه هاي اين روزگار با ابروهاي سر بالا چشم هاي ميشي كم رنگ و فاعلات غزل هاي آن جوري، هم وزن است.
حال به تر است كمي آسوده تر از قبل، چشم هايتان را ببنيديد. نان ها هنوز هم به نرخ روز آماده مي شوند.
14-مرداد-85
......................
پسوند اهورايي:
كه در سراچه ي تقدير تخته بند ِ تنم ....
.....................
پسوند بي ربط:
از آن جايي كه اين پسوند در كل بي ربط است و امروز به طرز معجره آسايي چهاردهم مرداد است، مي خواستم ازين جايگاه مقدس اعلام كنم اكنون كه نام نون با نون نوشته شد به ياد نگارنده آمد كه هميشه از نان مثلن سنگك بيشتر از نان هاي ديگر خوشش مي آمده است تا بربري ... نان سنگك مثل شعر نو است و نان بربري مثل شعر قدمايي ... خوب است كه حالا كه حرف نان و شعر قدمايي شد و اين پسوند در كل بي ربط است براي خوانندگان اندك اين صفحه ي مطرود بنويسم كه دوستاني كه اين روزها نمي دانم چرا مي خواهند بگويند شعر شعر است و نو كهنه ندارد يا خيلي خوش خيال تشرف دارند يا بسيار نا به كار! اتفاقن بنده مي خواهيم بنويسم كه همان طور كه نان ها انواع مختلف دارند مثل نان بربري و سنگك و غيرو شعر ها انواع مختلف دارد اما نه ز آن ابعاد من در اوردي بعضي ها بلكه از بعد زمان و شاخص ترين زمان ها براي رتبه بندي همان شعر قدمايي يا كهن كنار شعر نو و امروزي است. مثل نان بربري و مثلن نان سوخاري ! هان !؟ بعله ... البته هر ناني مي توان به نرخ روز پخته شود و لاي روزنانه هاي مختلف پيچانده شود همان طوري كه بر ارباب جرايد روشن و آشكار است نان بربري با نان سوخاري و مثلن فرانسوي تفاوت هاي آشكاري دارد.نقطه! راستش را بخواهيد من نمي دانم چرا بعضي ها دوست دارند عقايد نپخته ي خود را مثل گنجد روي نان سنگگ پخش كنند روي در و ديوار شب و روز و هنوز و روزنامه و شب نامه و غيرو.... اما به هر حال براي آن دسته از دوستان كه در مقام تحقيق براي خريد نان هستند اعلام مي گردد خيالشان آسوده كه هنوز انواع نان به قيمت روز آماده و پخ ته مي شود! باور نمي كنيد؟ كمي به نقطه اي اين شعر نگاه كنيد لطفن ....
|
|
|
|