21 September, 2006
دو- 254- صفر-492 ..............................
کسی که مرا می نوشت دست هایش چون رشته کوه دماوند میان خوابم پیچید. باد می آمد. به مضارع استمراری گرفتار شدم و نامت را از یاد بردم. کسی که مرا می نوشت دست هایش را مثل رشته کوه دماوند دور تهران ِ اندامم زنجیر کرد. چنارهای بالا بلند، میان تنم سبز و عاقبت، گنجشک های بیشماری کنار شعرهایم آبستن شدند. حالا شماره که می گیرید یادتان باشد کسی که مرا می نوشت دست هایش را چون رشته کوه دماوند میان خواب هایم پیچید و در تهران چنارهای بیشماری است با گنجشک های آبستن ...
دیگر نمی دانم چطور از این روزها وعده ی دیدار می خواهید!؟
سی ام شهریور ماه هشتاد و پنج
|
|