اهـورا

 






04 October, 2006



خدانگهدار آقای صلاحی

............................................





شایداین خاصیت آدم های بزرگ است که در بودن و نبودن، در غم و شادی و در هر حالی که به یادشان می آیی خنده ی شوق روی لب هایت می نشیند.
آمدم بنویسم عمران صلاحی شاعر و طنز پرداز رفت ... یاد حرفی از او افتادم و بی درنگ لبخندی زدم ... مثل همیشه که نامش را با لبخند زدن می آمد ...
خبر خوبی نبود. دیشب در بیمارستان بر اثر سکته ی قلبی پر کشید و رفت. فردا ساعت 9 صبح از مقابل خانه هنرمندان او را به قطعه هنرمندان بهشت زهرا می برند. به همین کوتاهی .... اما، مگر عمران صلاحی چند سال داشت؟ او که همیشه می خندید و می خنداند ... شاید راست می گفت که آن که می خندد هزار و یک درد دارد .
شعرهای عمران صلاحی از آن دسته اشعاری بود که هر وقت و درهر جا می دیدم می خواندمش، شاید اکنون نتوانم به راحتی شعری از او را به یاد بیاورم اما جنس شاعری صلاحی از آن شعر هایی بود که همیشه برای خواندش حوصله داشتم. آن طور که خودش می گفت طنز نویسی را با پرویز شاپور آغاز کرده بود. در مطبوعات طنز های جالبی می نوشت و خاطرات زیبایی از توفیق، حزب خران و ... داشت. در کارگاه صالحی بحث خوبی راه انداخت در مورد آغاز طنز در شعر نو و تاکید داشت که نیما یوشیج پدر شعر نو اولین شاعری است که طنز را در شعر نو آورد و اگر درست یادم باشد اشاره اش به گندنا ی نیما بود. مثال می آورد از شاعرانی که جدی می نویسند و طنز از آب در می آید و شاعرانی که طنز نویسند اما کارهایشان جدی می شود!
و بعد آن داستان کذایی " بزن تو آب سرد" و بگیر و ببند های بعدی و دادگاه و چیزهای دیگر را با طنازی خاص خودش طوری تعریف می کرد که گاهی از خنده اشک آدم را در می آورد....
شاید دو سالی یا بیشتر می شود که قرار بود با دوستی از نزدیکانش کارهای طنز و شعرهایی که مایه های طنز داشت را ببریم پیشش و باز من پشت گوش انداختم، گرفتار بودم و حتی نشد به آن دوست تماسی بگیرم و از نبودنم برایش بگوییم ... حتی روزی که دعوتی شد برای مهمانی سفارت آلمان و شنیدم که او هم آنجاست گفتم خوب است می توانم چند کلمه ای از او بشنوم و شاید قراری و ... اما باز هم گرفتاری و باز هم پشت گوش اندازی و ...
به هر حال عمران صلاحی هم رفت. آمدم بنویسم که عمران هم رفت یاد طنزش در مورد سید علی صالحی افتادم و خنده ام گرفت.

گفت، به یکی گفتند سید علی صالحی به کانادا رفت
طرف گفت: خوب شد کانادا به سید علی صالحی نرفت!

نمی دانم، اما ... شایداین خاصیت آدم های بزرگ است که در بودن و نبودن، در غم و شادی و در هر حالی که به یادشان می آیی خنده ی شوق روی لب هایت می نشیند...

خدانگهدار آقای صلاحی


......................

خبر را در سایت گل آقا بخوانید

 Majid | 1:10 PM 


Comments:
تصاوير حضور اعضای کانون نويسندگان در برابر بيمارستان توس ساعاتی پس از درگذشت عمران.
www.Faslenou.com
مراسم تشييع پيکر استاد صلاحی پنج شنبه ساعت ۹ صبح از مقابل خانه هنرمندان
 
Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter