|
12 October, 2006
به یاد عمران صلاحی ............................
قول داده بودم نمونه هایی از طنز عمران صلاحی را بیاورم تا به هر حال در این روزها یادی از او کنیم با لخندی، حکایت او حکایت همین امروز ما است:
1- حکایت:
روزی روزگاری پرنده کوچولوی کله شقی زندگی می کرد. پرنده کوچولو تصمیم گرفت آنسال زمستان به گرمسیر نرود. تا این که هوا چنان رو به سردی گذاشت که پرنده مجبور شد بر خلاف میلش پرواز به طرف جنوب را – اگر چه دیر هنگام – شروع کند. مدت درازی نگذشته بود که بال هاش تو آسمان سرد یخ زد و از آن بالا تالاپی افتاد تو یک مزرعه. داشت نفس آخر را می کشید. گاوی داشت از آن طرف ها برای خودش راه می رفت یک دفعه بی هوا و بی هیچ منظوری صادرات غیر نفتی اش را انداخت روی پرنده کوچولو. پرنده فکر کرد که دیگر کارش ساخته است. اما گرمای مواد صادره حالش را جا آورد، یخ ها وا رفت و بال هایش از هم واشد. دیگر هر نفسی که فرو می رفت ممد حیات بود و چون بر می آمد مفرح ذات. پرنده کوچولو شروع کرد به چه چه زدن. درست همین موقع گربه ای گوش ها را تیز و پشت را خم کرده بود و دنبال جیر جیر پرنده می گشت. آقا گربه تاپاله را زد کنار و پرنده نغمه سرا را کشید بیرون و فرستاد تو خندق بلا.
نتیجه اخلاقی1- هر کسی هیکل شما را بی ریخت کرد لزوما دشمن شما نیست. نتیجه اخلاقی2-هر کسی شما را – بلا نسبت – از توی تاپاله کشید بیرون، لزوما دوست شما نیست. نتیجه اخلاقی3- یادتان باشد، اگر در جای گرم و نرمی، شاد و شنگول غلت می زنید، سعی کنید دهانتان را ببندید.
2- عفت عمومی:
این روزها خیلی صحبت از عفت عمومی می شود و هر کسی آن را طوری تعبیر می کند. یکی از روزنامه ها نوشته بود: " لائیک ها می خواهند پرچم عفت عمومی را در ترکیه پائین بکشند" تا این لحظه نمی دانستیم عفت شکلش شبیه پرچم است و می توان هر لحظه آن را پائین کشید. روزنامه دیگری نوشته بود: " داشتن سگ در اماکن عمومی توهین به عفت عمومی است" این دفعه عفت عمومی به شکل دیگری در نظرمان مجسم شد و به صورتی سورئالیستی درآمد. با خودمان گفتیم صاحبان سگ ها برای حفظ عفت عمومی لابد باید شلوار پای سگ ها کنند یا لنگ به کمر آنها ببندند. یا از سگ ها بخواهند وقتی پای درخت یا دیواری رسیدند برای حفظ عفت عمومی زاویه 180 درجه درست نکنند. روزنامه دیگری به نقل از یکی از فرمانداران نوشته:" خانم ها در حال دوچرخه سواری حتا با رعایت حجاب کامل قادر نیستند عفت خود را حفظ کنند، لذا شایسته است از این امر بپرهیزند، در غیر این صورت با آنان برخورد خواهد شد". این دفعه " عفت عمومی " شکل دیکری در نظرمان پیدا کرد. فکر کردیم مثل زنبیل تخم مرغ است که هر آن امکان دارد بشکند و بانوان محترمه دوچرخه سوار در حمل آن باید رعایت احتیاط را بفرمایند. پیشنهاد می شود برای حفظ عفت عمومی، بانوان گرامی به جای دوچرخه، سوار سه چرخه بشوند تا با آنها برخورد شیمیائی نشود.
اقدامات احتیاطی در همین راستا روزنامه یی هم نوشته بود شاعره یی هنگام شعرخوانی، از پشت میکروفن برا ی مخاطبان بوسه پرتاب می کند. جهت پیشگیری از خطرات احتمالی، پیشنهاد می کنیم قبل از ورود تماشاچیان محترم به سالن شعر خوانی به آنان ماسک ضد گاز داده شود. اگر به دلیل کمبود بودجه این کار عملی نبود، به تماشاچیان محترم آموزش های لازم داده شود که چگونه در برابر پرتاب بوسه جا خالی بدهند. مثلا هنگام پرتاب بوسه، مخاطبان برای محفوظ ماندن از اصابت پرتاب ترکش، می توانند روی زمین دراز بکشند و یا زیر صندلی ها پنهان شوند.
3- در آداب صحبت ( پژوهنده ):
برویم سراغ پرندگان مثلا خروس. البته خروس چندان هم پرنده نیست بیشتر جهنده است. مخصوصا اگر مرغی را هم ببیند. خروس مورد نظر ما علاوه بر خوانندگی و جهندگی و اعلام وقت، به کار پژوهشگری هم اشتغال دارد. روزی خروس یاد شده در یک زباله دانی مشغول پژوهشی ژرف و سترگ بود تا چیزی پیدا کند و بخورد. ناگهان جواهر پیدا کرد. با خود گفت: "بخشکی شانس، کاش به جای این دانه جواهر، یک دانه برنج پیدا کرده بودم و رفع گرسنگی می کردم." کارمندی که خوار و بارش را از شرکت تعاونی اداره اش گرفته بود و از آنجا می گذشت، حرف خروسی را شنید. بارش را زمین گذاشت و به خروس گفت: "اگر این جواهر را به من بدهی، من هم به تو، به جای یک دانه، یک مشت برنج می هم." خروس یکی از بال هایش رابه شکل خاصی در آورد و به او گفت: " بیاه! حالا ما یه چیزی گفتیم، تو چرا باور کردی؟"
|
|
|
|