08 November, 2006
هزار و چهارصد درجه ي فارنهايت ...............................................
بالا تر از آب بالا تر از آفتاب بالا تر از َتر
تو را َتر نشسته كنار آب با دست هاي ترك خورده و لب هاي چيده ات به راه شعر... شبيه كسي كه آب را از انار، دانه كه مي كند صداي آفتاب مي آيد. انگشت هايش حروف را َتر مي كنند و شعر از ميان مشت هايش نقد مي شود.
ه ... بالاتر از آب واو .... بالا تر از آفتاب
17/آبان/85
.........................
َو ِبكُفرِهِم َو َقوِلهِم َعَلي َمرَيمَ ُبهَـتَا َعظِيما
|
|