|
19 January, 2007
آلفا رومئو ژوليتا ......................
فرمان به دنده هاي مدور دور مي زند... يك ...دو... سه هزار و سيصد و هشتاد و پنج ساعت چهار بامداد است. ميان داندانه هاي اين چرخ مي زنم چرخ مي زنم ...چرخ مي زنم من هزار و سيصد و هشتاد ...
سي سي ميان يك دنده ام ... يكي يكي ميان دنده هاي زمان ... چرخ تورا به خواب .. سرعت زمان خواب خواب تو را مي بينم.
سي سي يك، دو سه ... چهار دويست و بيست دور... دقيقه هزار و هشتصد و هشتاد به چپ ... به راست به دور در جا ... در جا به دور به دور تو مي زنم. دور به دور تو را... مي زنم.
سي سي هزار و سيصد و هشتاد و پنج از آينه نگاه كن امروز از آينه به پشت نگاه كن فرمان به چرخ كه مي زنم. از آينه به پشت از پشت ِ آينه از پشت...
سي سي هزار ... هزار .. هزار هر بار بيش تر ... هر از بار از آينه ... هر بار... بيش تر تر بيش ... تر ... بيش يك دنده ام يك ... يك ... يك يك دنده ام به راه تو مي آيم. در خواب .. خوب ... خواب ... خدا ... آب از آينه به پشت نگاه كن از پشت آينه از پشت آينه
سي سي هزار و سيصد و هشتاد امروز جمعه چندم دي ماه است. راه باز و جاده دراز... راه راه راه من در ميان دنده گرفتارم امروز جمعه من در ميان دنده ها ... چرخ ... مي زنم اسمم ميان چرخ ... ميان .. چرخ .. مي زند لب ها ميان چرخ ... چرخ چرخ مي زنم مي زنم ميم ميم قاف ضات ث
..................
C…C جمعه چندم دي ماه هشتاد و پنج
|
|
|
|