|
20 June, 2008
جاده ی قدیم شمیران ……….……..
1- گذشته ایم. …. از کویر گذشته ایم. میان پا و درمیانی قلم هامان را به آسمان می مالانیم. و دست هایمان با نوشتن بی گانه اند.
2- باشد برای روزهای به تر از این که می دانی اتفاق این است که افتاده است بازوان توانا – نمی توانند. و سیب های سرخی که میان خون انگشت هامان بند بند - از وسط … بند بند نصف شدند. و سیب ها هزار بار در هوا چرخیدند. زمین به دور خورشید و تاریخ که خستگی را نشناخته است – هنوز
3- آسان می گیریم. امیرکبیر سه سال وقت داشت تا رگ هایش را با تیغ های نا مرغوب آشنا کنند. اما- سوسمارهای ام روزی طریق ِ بنده نوازی را از یاد برده اند. راویان اخ خ خ - بار و طوطیان شیرین شکر شیرن گفت آ آ آر اِبن ِجواهر ِسخن سخن ِ پر گهر ، تالیف : ابوالقاسم ِفردوسی طوسی ( صلوات )
4- حرف هایی هست. برای گفتن و نگفتن و اکنون، نسل ام روز این خیابان سرمایه های بی حسابی به دست آورده است. که با بهره های روز شمار می تواند حرف هایش را مقابل چشم ارباب جراید پارک کند. جریمه هایش را بپردازد و معاینه فنی بگیرد. کسی راه به تری نمی شناسد. شما هم اگر شناختید به روی "مبارک" نیاورید. بگذارید تا پایان داستان سیاه بازی تمام شود و بینندگان محترم - که بنا به فرموده: کم تر اشتباه می کنند – از خنده روده بر شوند.
5- با این حال خیابان میرداماد را می شناسیم. جاده ی قدیم شمیران که شمرهای شیک پوش بایزید ِ بسطامی برسر معاملات کلان اختلاف نظر دارند. مسافرن هر روزه مدام- آیت الکرسی می خوانند و به عاقبت کار پُف می کنند. به کوری چشم دشمن که برای آینده ی ما برنامه های اساسی دارد.
6- تقصیر خودتان بود باید دور را کامل می کردید و بعد… ماه سی روزه تمام می شود. و شمع های بیشماری بیست و نه روزه پروانه های عاشق را بی چراغ – رها کرده اند. جوان ( تر ) ها – تور کویر گذاشته اند جمعی و انفرادی دوربین ها را بر داشته اند و تا خود کویر آواز می خوانند. و بزرگ ها تصمیم گرفته اند درک کنند که سی سال بخشی از نیم قرن است نیم قرنی که غیر از خدا یکی بود و یکی نبود.
آمین
بیست و نهم / خرداد / هشتاد و هفت
|
|
|
|