مرید شیطان
.............
(ابتدا)
دستت را از ميان خشتك حروف
بيرون بكش - مانند ماياكوفسكي
اگر پير زني با قامت خميده
ميان كوچه نگاه مي كند
آرزوهاي ارجمندي دارد
كه لا
به لای
طعم يائسه گي
به خواب رفته است
(هنگام)
ريشه ي تمام رنج ها
شكلي شبيه هويج دارد
تا ته بايد خورده شوند
بعد تفاله هاشان
بااولين تف
به مقصدي نا معلوم پست شوند.
(میان)
به تاریخ نگاهی کنید:
بعضي ها خام شده اند
بعضي ، پخته تر
بازي شروع شده است
و آقاي ميزبان
با چشم هاي تيز
ورق ها را روي ميز پهن كرده است
و با انديشه هاي بودلري
درب اتاق ها را باز مي كند
و مهمان هاي متمدن را
از روي ساتن هاي چين دار
حدس مي زند
فریاد نکشید
اكنون نوبت شما است
(عاقبت)
ادامه ی این داستان
به خودی خود است:
ماياكوفسكي
فوت كرد به شمع ها
ناكس - سالاد فصل تازه اي بود
با دو بند انگشت سس پياز
فلفل هندي
و يادت باشد
كجاي كلمات مي سوزد.
(انتها)
از رنج هايت استفاده كن
آدم ها زود گيج مي شوند
مثل تخت دو نفره
با رو انداز حرير تا بستاني
اين جاي داستان براي سلينجر
سخت تر از مابقي شعر بود
چرا كه خواهرش را
در يك روز اول بهار
دريده بودند
و مادرش
در يك رستوران درجه ي سوم
در اطراف خيابان دوبرو
زمين ها را مي شست
و آخر شب ها كه همه خواب بودند
چراغ گرفته بود
براي باروك هاي بازمانده
نامه هاي عاشقانه مي فرستاد
و يك شب سرد زمستاني
دستش را ميان خشتك حروف
جا گذاشت
..........
پسوند بی ربط:
از آن جایی که این پسوند در کل بی ربط است و پسوندِ بی ربط نویسی زاده ی نویسنده ی این خطوط - عرض می شود این مرید شیطان متنی است که اصل آن به زبان پارسی دری در هزارن سال پیش از طریق جاده ی ابریشم پیچیده شده و به هند باستان می رود و در وداهای ایرانیان باستان نیز ردی از آن به چشم می خورد. در هند به زبان هندو بر گشته و هنگام برگردان شدن قافیه هایی تکراری از آن سرازیر می شوند و از طریق سواحل جنوب شرقی هند به آب های آزاد سُر می خورند. اکثر محقیقن بعد از اتفاق سونامی آن را پس لرزه ای از حرکات این متن شناسایی کردند. بعد از گذشت سالها تحقیق این مطلب از طریق بنارس و آن محل معرف به آب انداخته می شود اما از قضای روزگاری مُلایی تبتی الاصل آن را برداشته و یک تنه به دیوار چین می کوبد. گفته می شود تا مدت ها براده های این خطوط در مسیر شرق به غرب ابریشم پخش شده بوده است و نقطه های باقی مانده ی این متن به وسیله ی سا دیان پان ( یا همان جان چیان کان به لاتین) به جزایر تکه پاره می روند .این جزایر بعد ها به دلیل آفتاب تابانشان به ژاپین تغییر نام دادند. در جنگ جهانی دوم مرید شیطان توسط خلبانی که در میان جزایر گم شده بود پیدا شد. و از آن جایی که این متن خلبان را یافته بود به پرواز تن در داد و به غرب وحشی آن روزها راه یافت. گفته می شود جویندگان طلا هنگام سرند خاک های مشکوک نقطه هایی از این مطلب را قربال کردند و حاصل آن در یک شب گرم تابستانی در جزیزه ی هاوایی که آن روزها مرکز بده بستان بود به انسانی متمدنبه نام جورج برنارد شورت به مبلغ بسیار تعجب بر انگیزی فروخته شده است و از آن جا به اروپا و در جزیره ی ای دیگر به کار گل گرفته شده است و با سبک باروک آغشته شده است . در سال های اخیر به مناسبت جنگ خلیج فارس این متن به منطقه آمد و سربازان انگلو امریکن به واسطه ی هراسی که از موشک های دوبورد ایرانی داشتند آن را به چشم های گربه کوبیدند و به این مناسبت نویسنده ی این خطوط آن را ویرایش کرده و برای انسان ناهنجاری ارسال کرد تا دستش را از میان خشتک حروف خارج کند.
این که این درخواست تا چه اندازه عملی شده باشد در تاریخ درج نشده است اما آن چه مشهود است کاتب، به دلیل این که استفاده های نامشروع توسط مریدان شیطان صورت نگیرد - و به دلیل برائت از فرقه ی ضاله این مکتوب را به صفحه ی اهورا آویخت تا چشم زخمی باشد برای چشم پوشی شیاطین و مریدان اکمل و اغلب پسین و پیشینشان
ایدون باشد
ایدون تر باشد