اهـورا

 






17 October, 2009

يك روز
بعد از سيصد و شصت و ششم

......................................


حالا تمام دسته گل هايم را
به آب داده ام تا خشك شوند
از راه بيايي و بگويي
براي رضاي خدا
ميان من و اين خلق پر شمار
تاس جفت شش پرتاب مكن
دنيا به صد سالگان ِ نيازمند
الرحمن خوانده است.
انا لله ِ تمامي مردم
بوي راجعون مي دهد.
من تاريخ را از ياد برده ام
و ميان حركت هاي وضعي و انتقالي
ملا فيض كاشاني مي خوانم.
و گاهي نيز
حافظ را، از بر
شب ها كه باد هاي بيشماري
خواب هاي ارغواني ام را
هاشور مي كشند.
و حباب هاي خوش تراش هوا
ميان شش هاي او
بالا و پايين مي شوند.
من، داروگ نيما را
از تمام شعرهاي معاصرين
بيشتر مي شناسم.
و او نيز- باور اگر كنيد -
هر از گاهي كه بي كار مي شود
براي نويسنده ي اين خطوط
كلاه از سر بر مي دارد.
اما ،
از همان روز اول
كه تمام دسته گل هايم را به آب دادم
و دل خوش شدم به ابرهاي باراني؛
از همان روز كه عين القضات همداني
و سهروردي را نيم نگاهي انداخته بودم
تا همين آن ،
كه دل خوش كرده ام به ياد ِ ابرها
و صداي حرف هايش در ميان صداهاي ريز و بم.
به هيچ پرنده ي ره گذري، باج نداده ام
حتي اگر نام كوچك تو را از بَر بود
و راجعون را
با ته لهجه ي اعراب سياه چرته
از بيخ گلو تلاوت مي كرد.
دانه هايم را ميان دام نكاشته بودم
تا همانند آدم هاي داستان هشتاد و هشت
نان هايم را به نرخ روز تقسيم كنم
و چرتكه كه آويختم
به گوشه نشينان بي جهت
نيش خند هاي كاسبكارانه بپراكنم.
و خيال كنم از خدا كه پنهان است
از تو نباشد:
رستم است و همين يك رخش
و بوي الرحمني كه با لبخند و هلهله
ميان اقوام و آشنايان اين ناحيه
خرما و چاي پخش مي كند.

به همين مناسبت،
ام شب كه مي خواهيد خواب مرا ببينيد
عينك هاي ته استكاني را از چشم هايتان برداريد
آستين هايتان را – براي رضاي خدا – تكان دهيد
طوري كه آب از آب نخورد.
دست بر افشانيد
و مانند ملا فيض كاشاني بگوييد:
" الله و اكبـــر "
من هم به روي خود نمي آورم.
كنار راه مي ايستم و با چشمان حيرت زده
مقدمه مي نويسم براي كتاب هاي قطع رقعي
و از حيله ي آدم هاي چرتكه انداز
ريسه مي روم... قاه قاه

دنيا را چه ديده ايد!؟
شايد سال آينده سال رنگ و روغن باشد.
و آدم هاي صحنه
با حركات فيگوراتيو
كلاه از سر بردارند
پرده بالا رود
و نمايش،
با نورهاي سه رنگ
سبـــــــز – سفيد – قرمز
جماعت كف بزنند
و به رسم آدم هاي سر خوش
كلاه ازسر بالا پرانند – شكل ِ حباب
ت َق – َت َت تق !
صداي تركيدن چشم هاي حسود
به گوش بدهــكارتان بيايد.
نگاهي اندازيد ،
و شبيه شاعران دهه ي چهل
بلند بلند بگوييد : آه !


به ميمنت و مباركي
دنيا را چه شناخته ايد !؟
فردا را كسي نديده است .



23/7/88


......................

پسوند اهورايي:

حباب وار براندازم
از نشاط كلاه
اگر ز روي تو عكسي
به جام ما افتـــد.

 Majid | 2:17 PM 


Comments:
افتاد...
 
Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter