اهـورا

 






18 May, 2010

بــا – قـي
فــــا - نـي

............



به پا تا سر ان در
اردي بهشت كه مي شود
شاعر ميان نقطه هاي شين
به دندانه هاي سين
به پا تا سر ان در
گرفتار
گفتار
شعر
شين



بعد باران مي بارد
يك روز هم
كه آسمان نقل باران مي كرد
نَِقل ِ مجلس به داستان
ان در فوايد يازده
شانه به شانه
دود به دو
به دست ها بركشيده تا آ
آسمان و ريسمان مي بافيدند.
شاعر نشست
كلاه بر سر كج
كاف
جيم
كج


به صدر ان در مجلس
بزم افشان دست مالامال – ملال به در
در به در به دنبال عين
نقاط را مي تكانيد
مي
تكانيد.


و باران
بعد ياران آمدند - يكايك به صف ان رد
يك به يك يكه – يكي بود
نبود
بود؟
نبود!؟
آن وقت


آن
وقت
انگشت هايم را
ميان نقطه هاي اين شعر
به خاك ان در
ان دروني – بي روني
بي
رون
ان
درون


رديف به دندان هايت
كه لبالب – لب لب – لب خند
كه مي خندي
بايد برا ي حروف كاري كرد
كارآ كار – كار – ستان
به عنوان مثال
براي نقطه هاي اين شين
براي عين – كه عين ِ عين
قدم شما بر تخم هاي چشم
به چشم
بعد داد را
داد كه از هر طرف
داد است.
داد
است.



بعضي ها
عجب !
از ته مانده ي اردي بهشت
هم
چشم هايشان گرد
سبيل از بنا گوش – به در
در خواب ان در هم
علامت هاي تعجب را
از روي بام هاشان
مي پراكنند
با فوت
يا با فن
يا
با
فوت
و فن


فوت كاسه گري
يا گوزه – كه خيام گفت
در كارگاه – گاه
دوش و من نيز بودم
دو هزار و پانصد سال – كوزه
رديف به نيم قد
سر بر اف راشته
بالا
بلند
الف
به قامت سرو و شيراز بود
انگار؟
نه
اردي بهشت بود
ته مانده اي كه خواب خوش مي پراند
و كلاه آدم هايي كه بر مي خيزيد
خيز خيز – بر سينه روان
خيزاخيز – خَز – خيل
خيل و خواب و خميازه
چون آن خيل خاص
كه خميازه مي كشند
مي چرند و چرتان
به دود و داد و دم
داد !!!؟
دم !!!!؟


غنيمت است
اين دم – كه دمادمان و برگ چكان
چنار و خيابان هاي تهران
طهران !!!؟
تهران !!!!!!؟
ته
ران


اين عاقبت حروف است
آخرت واژه و واج آوا
وا !!!؟
بله ! اين است كه مي گويند
از بهارتان پيدا است – اين
چو نآن پيدايش هفتان ان درون
به هفت شب و هفت روز و باقي
اردي بهشت كه مي رود
ياران به يارا يار – ياوري
اوست باقي
باقي فاني
با
قي
فا
ني




28- ارديبهشت-89



.....................

پسوند اهـورايي:

حكايت اردي بهشت مي گويد .


..................


پسوند بي ربط:

نمايشگاه كتاب تمام شد. آن همه بدو و بيا و در گيري و ببند و بگير و نيا و برو!! كه شنيده و خوانده ايد، تمام شد. مردم مثل هميشه آمده بودند و شلوغي و گرما و آلودگي هوا و گاهي دزد بري كتاب ( آن هم كتاب نفيس قيمتي ! ) تمام شد. درست كه مي گويند درصد مطالعه در اين كشور ناچيز است. اما را ستش من از ديدن اين همه آدم مشتاق يا حداقل كنجكاو از پير زن و مرد ، تا دانشجويان ، اساتيد محترم و كودكان كه هر ساله در نمايشگاه كتاب مي آيند به آينده ي مطالعه و نشر ايران بيشتر اميدوار مي شوم. بگذار بعضي آدم هاي نيمه متفكر و خود منورالفكر بين! مثل گذشته بنويسند: اه! اين چه نمايشگاهي است كه بچه و پير و خاله و عمه پفك به دست مي لولند و مردم عين حمال ها كتاب مي خرند ( نقل از مضمون !) .... اين اتفاق مباركي است كه مردم هنوز با ( حد اقل ) ديدن كتاب قهر نكرده اند. به نظر من اين زيباترين بخش نمايشگاه كتاب است كه از هر قشري مي آيند، مي پرسند، ورق مي زنند و حتي اگر خريد نكنند مي روند.
البته بايد اميدوار بود كه مسئولان محترم اين اتفاق ِ استقبال از نمايشگاه را كه خود جوش است و آنها هزينه اي بابت اين استقبال نكرده اند – را به فال نيك بگيرند و به آن رونق و هيجان بيشتري دهند. به نظر مي آمد نمايشگاه ام سال از سال پيشين در روزهايي خلوت تر بود. خيلي از ناشران نتوانستند به علت كمبود فضا در نمايشگاه باشند و خيلي از آنهايي كه بودند غرفه هايشان كوچك تر از پيش شده بود. البته مشكل از مصلاي تهران بود كه در گير ساخت و ساز هميشگي است . اما آيا اين مكان مناسب برپايي بزرگ ترين رويداد فرهنگي ايران و يكي از بزرگ ترين و پر بازديد كننده ترين نمايشگاه هاي جهان هست !؟
ديگر اين كه مثل هميشه دوستان ما و بازديد كنندگان محترمي كه از غرفه نشر ما «سرزمين اهـواريي» ديدن كردند ما را با تشويق ها و لطف خود دلگرم كردند. از هنرمندان و اساتيد محترم تا مدعوين و دانشجويان و مردم مشتاقي كه با ديدن نام انتشارات به وجد مي آمدند و يا با خريد كتاب هاي نفيس ما مانند ( ايران سرزمين اهورايي – تخت جمشيد پا يتخت اهورايي – اصفهان ميراث اهورايي و ... ) ما را به ادامه انتشار اين آثار تشويق مي كردند. خوبي نمايشگاه به همين ديد و بازديد هاي نزديكي است كه نظر مردم و آثار ما رو در رو مي شوند و آن وقت مي تواني متوجه شوي كه چه كرده اي و چه ها با يد انجام دهي ...
اين ها است كه ما را تشويق مي كند با همه ي سخت گيري هايي كه به هر حال طبيعت كار در كشور است دست و پنجه نرم كنيم و از اين كه َمَثل، مي گويند كارهاي بصري ( مثل تصاوير شاعران ايران كه كار 20 ساله ي ما است ) را در نمايشگاه نفروشيد ( كه البته نور چشمي ها كارهاي مشابه را حسابي مي فروشند و كسي كارشان ندارد ! ) يا مي آيند اسمت را در ليست بدها ! مي نويسند يا ممنوع الفروش مي كنند كارهايي مثل فروغ و هدايت و غيرو را ( كه حرفش باشد براي جاهاي ديگر ) دل سرد نمي شويم -كه اگر سال آينده هم با لطف خود در نمايشگاه راهمان دادند! - شركت كنيم.
باقي براي زمان به تر از اين باشد.

 Majid | 1:55 PM 


Comments: Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter