|
27 May, 2010
سوئيت رنگ ها در روز دوم خردادو خارج خواندن گروه هم نوازي ..........................................( اين شعر در تاريخ دوم خرداد هشتاد و سه نوشته شده است و د ركتاب شعر من به نام « اسم اين كتاب سلطنت اردي بهشت نيست » به تاريخ ارديبهشت 87 منتشر شده است ) 1- ببخشيد ! حواسم پر كشيد روي شانه هاي همين كبوتر هاي ارديبهشتي نگاه نكردم. پايم گرفت به قوطي هاي آبرنگ همه جا را كثيف كردم !؟ شما كه صبور بوديد ، پلك بزنيد ابر هاي شرقي را به بساط نقاشي مي آويزم، آنوقت چهار زانو را - كه هيچوقت بلد نشدم يادم دهيد كنار پتوي قرمز چهار شنبه ها كه نشستيم ، دلتنگي نامه هاي چروك را براي گنجشك هاي ره گذر مي خوانيم بعد، هر هر به ريششان بخنديم . 2- باور كنيد دست من نبود. دست هيچكسي هم در كار نبود بود ونبود را براي روز مباد كه تا مي كرديماز اريبهشت هم گذشته بود - انگارقطره اي روي خميازه هاي خرداد گذاشتيمو با خط تحرير فارسي نوشتيم:آن كه از راه مي رسد.نم باراني - شايدكليدي ... - شايداما،اما... 3- دل دل چه ميكنيد آخر ؟ شاعران را نمي شناسيدهنوز! ؟ با همين دست وبال گردن با همين ته مانده ي مدادها آتشي به پا مي كنيم. گرما كه از حوصله ي دست ها پر كشيد بلندمي شويم پشت همين شيشه هاي طبقه ي پنجم تاريخ را تكان مي دهيم. شعر مي گوييم -به شاعران ام روزي اخم مي كنيم، بعد،روز دوم را به روي هيچ كسينمي آوريم. 4- بلند تر مي گويم: هنوز هم شعرهايي هستند، درست اما ،سنگيني هواي خرداد مجال نمي دهد پس زمينه ي اين شهر را آبي كم رنگ بزنم پايم گير كند به شيشه ها كاسه ي آب بر گردد از آن كثافتكاري ها به را ه اندازيم. نميبينيد ؟ زير اين همه سكوت دانه هاي نقل به آسمان ريخته مي شوندو هنوز همداد را از هر طرف كه مي خوانيمداد مي زند...داد5- چشك حسود را نگاه نكنيد.اگر كمي هم براي آن روزها ابري شوماز چشم هيچ كسآبي هم نمي خورد.تمام بادااز داستان هاي روز مبادا رابه جعبه ها سپرديم.بي حال شدند،شيشه هاي رنگپا ندشان كرد. كاغذ هاي سفيد بافت دار كثيف شد . رنگها ما را هم با خود بردند. خيال مي كنيد كسي هم مي بيند!؟ نمي بيند!؟مي بيند...!؟ 6- به جان اعدادبه تقويم كه نگاه مي كنيد شعرهايم يك جوووري مي شود. دست خودم نيست ميان اين همه سكوت ، دلم مثنوي هفتاد من كاغذ مي خواند7- ببخشيد ! حواسم پر كشيد كنار دتنگي اعداد دومين خميازه ي خرداد تمام شد پايم گرفت به قوطي آبرنگ همه جا كثيف شد. اما، كسي كه نمي بيند كسي... هيچ كسي هيچ هيچ ...
|
|
|
|