اهـورا

 






17 September, 2007

و... اين منم، پسر نوح !
.............................
( هر چه در آسمان ها و زمين است تو را تسبيح مي گويند )



1-
نام: پسر ِ نوح
نام پدر: نوح
جرم: نشستن با بدان
مجازات: گم شدن خاندان
( لطفن خوب توجه فرماييد
اين چهار خط ،
تمام اطلاعاتي است كه مي خواهيد.)


2-
آقاي پسر نوح!
من يك زرافه ي تانزانيايي هستم .
نمي دانيد عرشه كشتي چه جاي خوبي است.
از اين سفر آموزنده بسيار خوشحالم
ضمنن ( حال همه ي ما خوب است )
و خاندان محترم تا اكنون
كه سال دو هزار و هفتم ميلادي است
در سلامت كامل به سر مي برند.


3-
لطفن اين طور نگاه نكنيد.
من فقط مي خواستم عبرت تاريخ باشم
فقط همين!
باور مي كنيد؟


4-
اي پسر نوح !
به طغيان اين شعر اميدوار باش
و كشتي قصيده رها كن



5-
مسافرين محترم!
تا چند ساعت ديگر طوفان آغاز خواهد شد
لطفن در جاي خود آرام بنشينيد
به جفت خود كاري نداشته باشيد
و كمربندهايتان را باز نكنيد.


6-
گناه به گردن كيست؟
پروژه ي ساخت ِ اين كشتي
هر آدم ديگري را هم
نااميد مي كرد.


7-
لطفن توجه فرماييد!
براي آخرين بار از پسر نوح درخواست مي گردد
دست از لج بازي بردارد
هرچه سريع تر به كشتي باز گردد
و تمام مخلوقات عالم را
از انتظار نجات دهد.


8-
نه .... من قصد بدي نداشتم .
تن ...ها كمي به كوه اعتماد كردم
كمي هم بيماري لاعلاج ِ دريازدگي
و رفيق بد
فقط همين ،
باور كنيد من قصد بدي نداشتم.




9-
گناه بنده چيست!؟
قبول كنيد اگر خوانندگان اين شعرهم
در آن كوير ِ بي آب و علف بودند
به وعده ها و ...
اين همه زمان مشكوك مي شدند.



10-
با عرض سلام و احترام
اين جانب پسر نوح، به اطلاع مي رساند
به دليل گم شدن خاندان نبوت
از تاريخ طلب آمرزش نموده
و اميدوارم
درس عبرتي براي آيندگان باشم.



11-
اي دوستان بد!
اي سرنوشت ناجوانمرد!
كاش قلم پاهايم شكسته بود.
من ... فقط براي استراحت
چند دقيقه با بدان نشستم.




12-
شما كه هفتصد سال صبوري كرديد
نمي توانستيد يك روز ديگرهم
دندان روي جگر بگذاريد
سرم به سنگ بخورد و... برگردم !؟




13-
مخاطب گرامي!
اين قدر از گوشه يچشم نگاه نكنيد ،
باور كنيد فقط كمي شانس آورده ايد
كه نقش پسر نوح به شما داده نشد
و پدرهايتان هم
پيغمبر از آب در نيامدند.



14-
حالا چند هزار سال بيش تر شده است
و من هنوز آدم بَدِه ي داستانم.



15-
تمام محاسبات من درست بود.
فقط .... آن سالها
كوه هايي كه شما ساخته بوديد
براي آن سونامي هاي عجيب
كوتاه بودند.



16-
خدا پدرت را بيامرزد!
آخر وسط ِ اين بيابان !؟


17-
آدم بد ها حيوان بودند
و حيوانات،‌انسان هاي متمدن
و من يك آدم معمولي ،
مثل تمام آدم هاي ديگر ...
فقط اسم نداشتم
و نامم پسر نوح بود.




18-
مي خواستم به كشتي تو بيايم
و نجات را باور كنم
اما، بوي گند ِ اين حيوانات
كمي آلرژي فصلي
و .... حرف هاي بي حساب.
لعنت بر كسي كه پدرش
اهل پارتي بازي نباشد.


19-
از: جمعيت حمايت از حيوانات كم ياب
به: جناب آقاي پسر نوح
بدينوسيله از جنابعالي
به دليل واگذاري جاي خود
به حيواناتي با گونه هاي كم ياب
سپاسگذاري مي نماييم.
شايان ذكر است
بد نيست شما هم به رحمت خداوند
اميدوار باشيد.




20-
اين جا دادگاه عدل تاريخ است!
- باور كنيد من پسر نوح هستم
تمام حيوانات عالم شاهد اند.



21-
آن روزها
سهم آقازادگان تاريخ
به حساب خودشان نوشته مي شد
حتي اگر طرف –
اسمش پسر نوح بود.




22-
اعلان:
اين جانب پسر نوح
ضمن برائت از نشستن با بدان
به يابنده ي خاندان محترم
يك عدد بليط سفر دريايي
در كشتي استاركروز
مژدگاني خواهم داد.



23-
خواننده ي محترم!
لطفن زياد به اين خطوط نگاه نكنيد.
من كه پسر نوح بودم
پاهايم سُر خورد.

از من گفتن بود.




25/ 6/ 86




.............................

پسوند اهورايي:

نوح 700 سال دعوت مي نمود،
دائمن – انكار ِ خلق اش
مي فزود ، هيچ از گفتن زبان را
پس كشيد ؟
هيچ وقت در غار تنهايي خزيد !؟


....................................

پسوند بي ربط:

ليلاي عاقلانه دعوت كرده است به وطن نويسي - زياد وارد اين گردش ها نشده ام اما اين يكي را دوست داشتم. بعد فكر كردم در كارهايم زياد نوشته ام كه ( وطن براي من يعني چي ) و براي اين كه حرف ليلون را زمين نگذارم جوابي مانند اين دو شعر مي نويسم:

1-سه، مميز، سي و سه ميليون و سيصد وسي و سه هزار و سيصد و سي و سه
2-چند روزنامه ي تا خوردهو صداي اپراي لوچيانا پاواروتي

بد هم نشد - حالا حد اقل دوستاني كه بعد از خواندن اين شعر ( ها ) مي پرسيدند كه خطوط يعني چه ؟ از نوشتن بچه گربه يا گربه منظورت چيست يا كيست! - و گربه از گوشه ي چشم هايت سر مي خورد يعني چه - يا اول و سوم و جهان چندم منظور كجاست طوري راهنمايي شوند.

من هم به نوبه ي خود از تمام دوستان و آشنايان دعوت مي كنم در اين بازي شركت كنند و هركه كرد و لينك مرا نگذاشت مشغول ضُمه ( زمه؟ ذمه؟ ظمه؟) ام باشد و حوالتش به تيغ دو سر ِكلامات كنم
والسلام نامه تمام

 Majid | 6:03 PM 


Comments:
بد نبود!
فقط دقیقن هی دانید که آقا پسر نوح چه کرد؟؟
اگر می دانستید اینطوری با او همذات پنداری نمی کردید که اخلاقش کمی به قوم لوط می مانست...
البته از آن وری
ضمنن برائت با ع نیست
موفق باشید
 
يعني از اين همه شعر به اين نتيجه رسيدي كه من هم ذات پنداري كردم !؟ و داستان را هم فقط شما بلدي ! برائت رو درست كرم ممنون بگردي باز هم غلط املايي مي بيني
تو هم مي دانيد را درست بنويس
ممنون
 
Post a Comment




Someone who isn`t like Anyone

شعرهاي محمـد مجيـد ضرغـامي
فرستادن نظرات

آرشيو

...........

با عرض پوزش - :
هرگونه برداشت مطالب اين وبلاگ به هر شكل از اشكال جهت چاپ و انتشار بدون اجازه كتبي صاحب وبلاگ ممنوع است و استفاده اشعار و مطالب در وبلاگ هاو سايت ها با آوردن نام صاحب وبلاگ و گذاشتن لينك اين وبلاگ مجاز است

...........


تورا بخير و ما را بال ِ سنجاقك




(اسم اين كتاب)
(سلطنت ارديبهشت نيست)
شعر و طرح هاي محمد مجيد ضـرغامي
....
مجموعه شعرهاي در دست نشر:
من و گنجشك هاي طبقه ي هفتم برج سفيد / دور دنيا در هشتاد شعر / ( آ ) ي با كلاه / عبور از جهان هاي ذهني

...........



موسسه فرهنگی هنری اهورا


( کانون تبلیغاتی اهورا )

مبتكر باز توليد آثار و تصاوير شاعران كهن و مدرن ايران در قالب پوستر، كارت پستال و تقويم براي اولين بار در ايران
.........................





انتشارات سرزمين اهورايي


ناشر كتاب هاي نفيس، هنري،
ديوان اشعار و كتاب هاي ايرانشناسي، تخت جمشيد و ...


دفتر مركزي:
22866858-22866859-
مرکز پخش:22882011
فروشگاه تجريش:
22720409



..........................




منتخب مصاحبه ها و مقالاتم در مطبوعات:
......

لطفن از حراج شاعر دست بردارید!
( به بهانه حراج وسایل شخصی احمد شاملو توسط فرزند ذکور) - نشریه رویش



ليسبون آخر دنيا است - روزنامه شرق


روزنامه همشهري - چفت و بستي براي بازار آشفته ي مواد فرهنگي


بسوي بيداري علمي - فرهنگي
مجدد آفريقا

ورود ديسکهاي نوري در عصر انفجار اطلاعات

نمايشگاه بين المللي کتاب تهران
در نيمه ي راه!؟

گفتگوئي با خانم «رزا بردي گالييه وا »
قزاقستان چه خبر !؟

به بهانه نمايشگاه کتاب کودکان آفريقائي
سلام بر نايروبي

کتابخانه ي مرکزي دانشگاه تهران
کدام مرکز اسناد !؟

ديروز و امروز حسينيه ارشاد

صداي پاي آب يا غرش سيلاب !؟

از پيروزي تا شيکاگو !
گفتگوئي با« داوود رشيدي »

حرفهائي از صميم دل
گفتگوئي با« خسرو شکيبائي»


دين يا دنيا
گفتگو با« عليرضا خمسه »

درد دلهاي يک هنرمند
گفتگو با «امين تارخ»

گفتگو باخانواده ي « حميد عليدوستي »

پاي درد دلهاي « محمود معمار »



* * *



دوستان


***
سايتهائی که می بينم :
.....
دکتر علی شريعتی
بنياد شريعتی
احمد شاملو
غلامحسين غريب و خروس‌جنگي
يدالله رويائي
صمد بهرنگی
پرويز شاپور
فروغ فرخزاد
عباس معروفی
کلاغ
ماني ها
دیگران
رضا قاسمی ( دوات )
کاپوچينو
آينه
پندار
مشاهير
گلستان
دوهفته نامه فروغ
دريچه
کتاب هفته
بزرگان ايران در جهان


***
















خارج از برنامه:

حافظه ي حجم
و پاسخ به تهي بودگي
( نامه ي سيد علي صالحي
به يد الله رويايي )

"اهورا"


هي................جو!

به بهانه ي روز شعر و ادبيات فارسي

در سرزمين قد كوتاهان

……………………… حرف هايي به بهانه ي تئاتر " من از كجا عشق از كجا "فروغ فرخزاد به روايت و كارگرداني پري صابري – تئاتر شهر آبان و آذر83


ماهي سياه كوچولو - خروس جنگي و يادي از سيروس طاهباز

1383 هنر نزد ايرانيان است و بس ! - حرفهائي به بهانه ي ( ادبيات داستاني در وب ) نشست حاشيه اي جشنواره وب

من دلم سخت گرفته است از اين ميهمانخانه ي مهمان كش روزش تاريك

فروغ فرخزاد از زاويه اي ديگر

مسيحا برزگر،دارينوش و سگ کشي

مدرن، پسامدرن و ساختارشکني

از ماست که بر ماست

احمد رضا احمدي،چلچراغ وکارنامه

شمس پرنده نبود ( به بهانه نمايش شمس پرنده خانم پري صابري









AHOORACARD
AHOORA - Yahoogroup
AHOORA - Orkut
AHOORA - Fotopages
AHOORA - Fliker





































Free counter