|
25 June, 2007
همه ي گردو ها گرد هستند. فقط گاهي جاي فاعل قرار مي گيرند ... گاهي هم به جاي اينكه خودشان را مفعول كنند تو را ميان روزهاي هفته گرفتار چهارشنبه هاي چشم انتظار مي كنند. اگر خبر ديگري هست به تر است تا صداي نفس هايت از يادم نرفته است بگويي ... هر خبري غير از بالا آمدن فوتون هاي نور و آگاهي از نوع پچ پچ هايي كه برايت نوشته بودم – گاهي انتخاب هاي بيشتر دست آدم را مي بندد. البته به شرطي كه انگشت هايتان در فنجان هاي چاي حل نشده باشد... اگر شعرهايت به دست آشپز چپ دست تقطيع نشده باشند و اگر گنجشك ها، گنجشك هاي خيابان هاي تهران هنوز مست باشند.... با اين حال اگر اسم به تري به ذهنت مي رسد كافي است به اين شعر نگاه كني – نگاهي به سادگي آن روزها كه پيراهن آبي آسماني داشتي . .......................................................
َتق..... َتق ... َتق
چشم هايت رياضي محض است. و صداي نفس هايت رسيتال گيتار كلود ميشل َدم باز َدم باز باز باز
اسمت خودش را ميان اصطكاك انگشت هايم سبز كرد. اواخر دهه ي شصت خودت را بالا كشيدي يك دو سه
هفت پله .... بالا تر بالا ... بالا....تر هزار و سيصد و هفتاد و چهار شنبه را نوشتم و خواب هايم هاشور خوردند. خط خط خط
بعد نقطه ها را ميان شعرهايم ريختي گرد... گرد... شبيه چشم هايت. بعد ... فهميدي همه ي گرد ها گردو هستند با مغز هاي چروك ِ آب دار مرطوب ... عين ِ انگشت هاي من كه حادثه ي حروف مي رقصاندش، بعد ... بهار شد. مريخ در مدار ناهيد افتاد. و فيزيك نامت سيال شد. كوانتوم ها سلول ها الكترون پروتون نوترون
و...چشم هايت كه رياضي محض است. و... صداي نفس هايت رسيتال گيتار كلود ميشل و ... جغرافياي لب هايت و... ماهي هاي چهارده ماهه كه آلياژ حروف را از حوض فيروزه اي مي نوشند.
4/ تير/ 86
..................
پسوند اهورايي:
آري به يمن روي ِ شما خاك زر شود.
|
|
|
|